گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس

گفتم نمانده است مرا راه پیش و پس
آزاد کن کبوتر خود را از این قفس
بیماری فراق برایم بس است بس
(لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس)
 
سلطان نظر به اشک من و ناله‌ام نمود
دعوت به میهمانی هرساله‌ام نمود
 
اینجا برای من، من بیچاره... جا که هست
باشد مریض می‌شوم اصلاً شفا که هست
گم می‌شوم میان حرم، آشنا که هست
اصلاً چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست
 
زائر چرا به غیر رضا آرزو کند
با آبروست هر که به این خانه رو کند
 
سلطان! سلام باز به پابوس آمدم
هر طور شد به عشق تو تا طوس آمدم
امسال هم زیارت مخصوص آمدم
اما ببین که با غم و افسوس آمدم
 
غرق غم است قلبم و ناجور می‌زند
دست خودم که نیست دلم شور می‌زند.. 
8
0
موضوعمدح | مناجات با امام رضا (علیه السلام) | امام رضا (علیه السلام)
گریز
شاعرمجید تال
قالبمربع ترکیب
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت