چرا ز خاک برون آوری تو پیکر او

چرا ز خاک برون آوری تو پیکر او 
چه کرده‌است که از تن جدا کنی سر او 
 
جدا نکرده سر طفل شیرخوار کسی 
علی‌الخصوص که در پیش چشم مادر او 
 
مکش تو تیغ جفا بر گلوی اصغر زار 
که نیست طاقت خنجر دگر به حنجر او 
 
بسوخت این تن نازک ز تابش خورشید 
در آفتاب میفکن ز کینه پیکر او 
 
همین بس است که این طفل تشنه‌لب جان داد
چو خشک شد ز غم آب شیر مادر او 
 
همین بس است که حلقش ز تیر کین شد چاک
دگر روا نبود کز جفا بری سر او 
 
ز بردن سر اگر زر دهد ترا یزید پلید 
ببر ز تن سر من را مبر ز کین سر او 
 
به صفحه جودی از این شرح غم نزد رقمی 
که سیل اشک غم او نشست دفتر او
31
0
موضوعشهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج حسین سیب سرخی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت