هشت روز است که با درد مدارا دارد

هشت روز است که با درد مدارا دارد
کوهِ صبری که در این بسترِ غم، جا دارد
 
هشت روز است که از زهر به خود می‌پیچد
هشت روز است که از مرگ تمنا دارد
 
هشت روز است که جان کندنِ او را دیده
همسری که به کنارش غم عُظمی دارد
 
ذره ذره نفسش سوخت، تنش آب شده
هشت روز است که این‌گونه تقلا دارد
 
هشت تَن کشته‌ی زهرند از اجدادش لیک..‌.
زهر این دفعه چرا شکلِ معما دارد؟! 
 
سرِ او روی زمین مانده در این مدت؟ نه! 
پسری هست به دامن سرِ بابا دارد
 
 
خانه‌اش کرببلا حجره‌ی او گودال است
هشت روز است به لب وای حسینا دارد
 
هشت روز است که در خلوت خود می‌خواند:
چقَدَر گودی گودال مگر جا دارد؟! 
 
روضه می‌خوانْد: چرا آن‌همه طولش دادند
یک نفر تشنه مگر آن‌همه بلوا دارد
 
وقت دارند سه ساعت سرِ فرصت بزنند
شمر آنجاست ولی با همه دعوا دارد
 
آه از آن سینه که سنگینیِ پا را حس کرد
وای از آن تیغ که بد کینه از آقا دارد
 
شمر مشغولِ حسین است،  گَهی هم می‌زد، 
خواهری را که به سر، چادرِ زهرا دارد...
 
***
 
*حضرت امام حسن عسکری (علیه‌السلام) در روز اول ماه ربیع مسموم و در هشتم ماه ربیع مظلومانه به شهادت رسیدند. 
84
0
موضوعشهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت