گریه خاموش نکرد آتش جانم چه کنم

گریه خاموش نکرد آتش جانم چه کنم
رو به قبله شده بابای جوانم چه کنم
سر بی تاب پدر بر سر زانوی من است
اول درد یتیمی است ، ندانم چه کنم
نگران شد پدر از غربت تنهایی من
من هم از حالت بابا نگرانم چه کنم
سخت بود اینکه ببینم پدرم جان میداد
وای من ، وای که کاری نتوانم چه کنم
لرزش کاسه ی آب این دل من را لرزاند
کوهم و میدهد این داغ تکانم چه کنم
پدرم گرچه زمین خورد ولی نیزه نخورد
یاد جدم کنم و روضه نخوانم چه کنم
بر روی زخم تنش بار دگر زخم زدند
تیرباران شدنش کرده کمانم چه کنم

54
0
موضوعشهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمیثم مومنی نژاد
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت