قرار بود که یک ابر بیقرار شود

قرار بود که یک ابر بیقرار شود
در آسمان بوزد مدتی بخار شود
 
سه سال بعد بیاید سه بار پی در پی
ببارد و برود ، کوه ، نو نوار شود
 
و زندگی بکند مثل این همه دختر
و عقد دائم یک مرد خواستگار شود
 
قرار بود همین دامنی که میبینید
بجای اینکه بسوزد و پر غبار شود
 
فقط برای لباس عروسی اش باشد
نه که کفن شود و زینت مزار شود
 
و در ادامه ی سیر تکاملی خودش
الهه ی حرم رب روزگار شود
 
قرار بود ، ولی نه بداء حاصل شد
که او عروسک زنجیر نابکار شود
 
خدا نخواست عروسی کند بزرگ شود
خدا نخواست که خانوم خانه دار شود
26
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریز
شاعرشیخ رضا جعفری
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت