دلت اومد منو تنها بذاری؟

دلت اومد منو تنها بذاری؟
اسیر دست دشمن‌ها بذاری
سرم رُو پای تو آروم می‌شد
دلت اومد پاهاتو جا بذاری؟
اجازه بده تا نگم که رقیه‌ت چیارو دید
نگم که سکینه چرا توی بازار به خود لرزید

چه سخته ناسزاها رو شنیدن
بهت گفتن که موهامو کشیدن؟
به روی عمه‌ام زینب نیاری
که مردای غریبه اونو دیدن
بزرگ که بشم من، اجازه نمیدم، به هیچ مردی
موهامو ببینه‌، آخه تو سفارش، بهم کردی

دلم تنگه برا روزای خونه
دلم خونه از این دور و زمونه
منو می‌زد همین دیشب یه شامی
بعیده که عمو عباس بدونه
که غیرت عباس اجازه نمیده جسارت رو
زن بنی‌هاشم چجوری ببینه اسارت رو؟

120
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعررضا یزدانی
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادیزمزمه
زبانفارسی

حاج میثم مطیعی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت