عطر خوشبویی که در سر تا سرِ ایران گم است

عطر خوشبویی که در سر تا سرِ ایران گم است
از گلاب نابِ قمصر نیست! از شهر قم است
 
مهربانویی که با لبخند مهمان می کند
باز دل راهی شد و اینبار بارِ چندم است
 
 
می نشیند پای حرفِ زائران خسته دل
فکر و ذکرش غصه های بیشمار مردم است
 
در حریمش می شود همسایهٔ خوب خدا
هر کسی که راه را گم کرده و سردرگم است
 
در مسیرِ چادرش خورشید زانو می زند
بسکه محجوب است و ماهِ آسمانِ هفتم است
 
 
از ضریحش گریه می بارد! نه اینکه معجزه ست
روضهٔ داغ برادر در رواق هشتم است
 
صحنِ آیینه یقیناً بعدِ ایوانِ نجف
در مقامِ دلربایی در مقامِ دوم است!
8
0
موضوعمدح حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریز
شاعرمرضیه عاطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت