- صفحه اصلی
- روایتست که ختم رسل شب معراج
روایتست که ختم رسل شب معراج
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-346372
روایتست که ختم رسل شب معراج
چو از تقریب ایزد نهاد بر سر تاج
به بحر وحدت یکتا چنان شد احمد غرق
که غیر میم احد را نماند ز احمد فرق
پس از افاضه فیض حضور و قرب وصول
که کرد قوس صعودش به سوی خاک نزول
در آسمان چهارم ز فلک او ادنی
رسید چون مه افلاک لیله الاسری
جناب موسی عمران به تهنیت بگشاد
لب مبارک خود از پی مبارک باد
سئوال کرد که ای رهسپار عرش عظیم
چه کرد با تو ز الطاف کردگار کریم
جواب داد که بر من خدای پاک و دود
ز مرحمت در احسان و بذل وجود گشود
قرار داد که پنجاه وقت بهر نیاز
کنند هر شب و روز امتم ادای نماز
کلیم گفت که ای برج اختر رفعت
به امت تو نمیباشد آنقدر طاقت
به سوی حق پی تخفیف حال رجعت کن
برای امت خود از خدا شفاعت کن
چهار با نبی نزد حضرت یکتا
نمود روی شفاعت به خواهش موسی
به آن جناب بهر نوبت از خدای مجید
نوید بخشش و تخفیف و فیض و لطف رسید
برای خواهش احمد نماز آخر کار
به پنج وقت ز پنجاه وقت یافت فرار
نمود در ره امت تحمل زحمت
که تا کنند تلافی به عترتش امت
ولی به ماریه از لشکر عبید زیاد
کسی به سبط نبی مهلت نماز نداد
طلب نمود حسینش چو روز عاشورا
پی نماز امان از جماعت اعدا
جواب داد لعینی از آن گروه جهود
که ای حسین نماز تو کی بود مقبول
دو تن ز یاور و انصار سبط پیمبر
به پیش تیر بلا جان خود نمود سپر
به خاک کرد تیمم امیر ملک حجاز
ز قحط آب به جای وضو برای نماز
کشید صوت اذان قاسم حزین ز جگر
اقامه گفت علی اکبر از برای پدر
ز خوف تیر مخالف که بود در پرواز
چه گویم آنکه شه دین چگونه کرد نماز
چسان نماز که از کربلا به چرخ اثیر
بلند بود ز تکبیر خصم غرش تیر
نمود همره اصحاب سیدالشهداء
بدین طریق جماعت نماز ظهر نهاد
ولی به عصر نمازش دگر فرادای بود
که زیر خنجر شمر شریر تنها بود
به ظهر کرد تیمم اگر ز ظلم عدو
ز خون گرفت برای نماز عصر وضو
گهی ز خون جبین آبروی خود میجست
گهی ز تشنه لبی دست راز جان میشست
مخدرات حریمش به جای ذکر اذان
همه چو مار گزیده به الامان و فغان
کشید جای اقامه خروش و ناله و آه
میان دامن وی شاهزاده عبدالله
به جای بستن احرام و گفتن تکبیر
بلند کرد به روی دو دست طفل صغیر
ز ضربت چکمه شمر ستمگر مردود
گذشته بود نماز وی از قیام و قعود
پی قنوت گهی راز جوی داور بود
گهی به فکر غم امت پیمبر بود
درید تیر سه شعبه چو ناف او از هم
پی رکوع و سجودگاه راست شد گه خم
به زیر لب نفسی ذکر العطش میکرد
دمی دگر ز عطش زیر تیغ غش میکرد
گهی به شمر سخن بهر آب برلب داشت
گهی نظر به در خیمه سوی زینب داشت
به سجده بود سر آن شهید راه خدا
که از قفا سر او را نمود شمر جدا
به فرق (صامت) بیچاره عاقبت شد خاک
ز قتل زینت آغوش سید لولاک
69
0
موضوعمعراج حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمیرزا محمد باقر صامت بروجردی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه,مدح و مرثیه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
چون حجاب، هزار نور درید
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
حق شب اسری چو داد، بار محمّد
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
زلال فیض حق در کام جان دید
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
وِفاقِ جبرئیلش، میل دل بود
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
ندایی در فضا پیچید ناگه
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
یک شبی در تاخت جبریل امین
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
در شب معراج هادی سبل
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام) | امام حسن مجتبی (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
آن شب که محمد سوی معراج برآمد
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
آن شب که رسول ما سفر کرد به عرش
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
چون در شب معراج نبی همّت بست
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
ترا که مهر سپهری نزیبد ای دلبر
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
آنـکـه دارد اخـتـصـاصـی تـاج او
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام)