رفتی و دل دختر تو بیتِ حَزَن شد

رفتی و دل دختر تو بیتِ حَزَن شد
دور از تو پدر، کار همه ناله زدن شد
از ظلم، روی گردنِ ما جای رسن شد
"از ضعف به هر جا که نشستیم، وطن شد
 
از گریه، به هر سو که گذشتیم چمن شد"
 
از داغ غمت شعله‌ی افروخته بودم
من عشق تو با خون دل اندوخته بودم
بی تاب‌ترین دختر دلسوخته بودم
"پیراهنی از تارِ وفا دوخته بودم
 
چون تابِ فراق تو نیاوردْ کفن شد"
 
در خواب رسیدی به سرم دست کشیدی
با بغض، سخن گفتم و با گریه شنیدی
حرف از دلِ شب گم شدنم شد که خمیدی
"جانِ دگرم بخش که آن جان که تو دیدی 
 
چندان ز غَمَت خاک به سر ریخت که تَنْ شد"
 
رفتی و خیام تو  گرفت آتش نمرود
بعد از تو شبی دخترت از گریه نیاسود
برگرد به ویرانه مرا زود ببر زود
"عُشاقِ تو هر یک به نوایی ز تو خوشنود
 
گر شد ستمی بر سر کوی تو، به من شد"
 
****
تضمین غزلی از مرحوم طالب آملی
9
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریز
شاعرمجتبی شکریان همدانی
قالبمخمس
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت