رسیده موج موهایت به دست خسته ی ساحل

رسیده موج موهایت به دست خسته ی ساحل
به دنبال تو می گشتم تمام این چهل منزل
 
به تو حق می دهم با سر به سوی دخترت آیی
که یک عاشق شبیه تو ندیدم شاه دریادل
 
 
به اشکِ چشم و مژگانم زنم من آب و جارویت
کمی خاک است و خاکستر میان ما شده حائل
 
فقط قاری من باش و دگر قرآن نخوان جایی
اگر هم آیه ای بر تو به روی نیزه شد نازل
 
ز چشمت خواندم انگاری که پرسیدی ز احوالم
خبر داری که با صورت، زمین خوردم من از محمل؟
 
پدر بعد از عمو جانم، رسیده بر گلو جانم
زمین خوردم مرا از مو کشید آن رومی جاهل
 
عدو دنبالم افتاد و ز ترسش زیر لب گفتم:
أغثنی یا اباالقربة، أغثنی یا ابافاضل
 
 
لگد زد سمت پهلویم، ولی من در تکاپویم
چرا بوی تو را دارد شیار چکمه ی قاتل؟
 
پدر شیرین زبان بودم ولی دستان سنگینش
گرفت از من توان گفتن یک جمله ی کامل
 
شبیه مادرت دستم مرا از پا در آورده
نمازم دردسر دارد، قنوت من شده مشکل
 
ز دلسوزی زنی آمد به دستش نان و خرمایی
به من رو کرد و تعارف زد: "بگیر این لقمه را سائل"
 
 
اگر عمه نبود اصلا نمی دانم چه می کردم
جسارت کرد آن شامی در آن بزم و در آن محفل
 
شدم خسته دگر بابا، مرا باخود ببر بابا
هزاران حرف ناگفته، شود کتمان میان دل
5
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد جواد شیرازی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت