راحت‌تر است بابا خار از جگر کشیدن

راحت‌تر است بابا خار از جگر کشیدن
تا که برای دختر  یک شب پدر ندیدن
 
گفتم که بوسه‌ای و اُفتادی از نوکِ نِی 
دیدی که کار من نیست  از نیزه بوسه چیدن
 
بر دورِ گردن ما با این طناب سخت است
تنها نه راه رفتن  حتی نفس کشیدن
 
دیروز با عمو و امروز با حرامی 
فرق است از عمو‌جان  تا ناسزا شنیدن
 
من را کدام کشته  در دورِ قتلگاهت
بر خارها کشاندن بر تیغ‌ها دویدن
 
ماکه گرسنه بودیم هرشب کباب خوردند
خنده نداشت اما طفل گرسنه دیدن
 
بوی شراب می‌داد دست و دهان این زجر
لکنت زبان به من داد تا قافله رسیدن
 
ترسانده است من را با خونِ دامنش  شمر
بعد از تو سهم من شد از خواب هِی پریدن
 
از وضعِ حنجر تو  پیداست قاتل تو...
هِی کرده استراحت هنگام سر بریدن
35
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت