دوباره قلقله در عرش کبریا افتاد

دوباره قلقله در عرش کبریا افتاد
عزیز فاطمه ابن الرضا ز پا افتاد
 
اگر غلط نکنم این حسینِ دیگر بود
ولی نگفت کسی، زیر دست و پا افتاد
 
ز سوز تشنگی آهسته گفت یاجدّاه
بیا که بر جگرم آتشِ جفا افتاد
 
نه گیرِ شمرِ لعین، گیرِ اُمِ فضل اینبار
به شعله های عطش، حجت خدا افتاد
 
میان هلهله ها، ناله های او گم شد
و ظرف آب ز دست کنیزها افتاد
 
کبوترانِ حرم، خوب سایه گستردند
ولی حسین به گودالِ پر بلا افتاد
 
 
کفن به پیکر بابای خویش، چون پوشاند
نگاهِ هادیِ دین سوی کربلا افتاد
 
نداشت خواهری از غصه اش بمیرد باز
هزار شعله ز داغش بجان ما افتاد
31
1
موضوعشهادت امام جواد (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمود ژولیده
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت