خم شدگذاشت روی زمین گوشواره را

خم شدگذاشت روی زمین گوشواره را
تا قدری التیام دهد گوش پاره را
 
آتش گرفته گوشه ی دامان کوچکش
آبی نبود چاره کند این شراره را
 
ازخیمه های سوخته تا گود قتلگاه
هاجرشد و دوید به هرسو اشاره را
 
باران تازیانه و سیلاب سیلی ، اشک
تاریک کرده بود نگاه ستاره را
 
ازحال رفت ، بوته ی خاری پناه شد
درخواب دید کودکی و گاهواره را
 
درخواب دید رفته مدینه وتشنه نیست
لب جمع کرد خوردن آبی دوباره را...
 
زینب تمام همسفران را ردیف کرد
گم کرده بود دخترچندم ... شماره را ؟!
24
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | شهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
شاعرپروانه نجاتی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت