خستگی غالبا امروز به تن می ماند

خستگی غالبا امروز به تن می ماند
این لباسی است که هر شب به بدن می ماند
 
کس به چشمان تو آدم نشده ، راه نبرد
دیدگان تو به جنّات عدن می ماند
 
شرح خود را به پر و بال کبوتر زده ام
زدن بال به جان کندن من می ماند
 
چیست دیدار شریفت که به هنگام وصال
شاعر چرب زبان هم ز سخن می ماند
 
رو نگردد به سر حلقه ی خوبان زمین
آن عقیق که اعماق یمن می ماند
 
قبرم از شوق تو ای جان ضربان خواهد داشت
آخر این ارث تپیدن به کفن می ماند
 
در سفر بوسه تمام است ، چو بشکست نماز
آن به کام تو و این بر دل من می ماند
 
لب گرفت آن که از این پنجره رسوا شد و رفت
داغ فولاد تو بر گرد دهن می ماند
111
0
موضوعمناجات با | مدح امام رضا (علیه السلام) | امام رضا (علیه السلام)
گریز
شاعرمحمد سهرابی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت