بیابان در بیابان در بیابان گریه می‌کردم

بیابان در بیابان در بیابان گریه می‌کردم
تمام راه را از تو چه پنهان گریه می‌کردم
 
تمام راه را با حرمله طی کرده‌ام بابا
کمان در دست او بود و کماکان گریه می‌کردم
 
خبر دارم که می‌دانی مرتب زجر می‌دیدم
پیاپی زخم می‌خوردم، فراوان گریه می‌کردم
 
صدای گریه‌هایم زجر را آزار می‌داد و
هراسان بی صدا با چنگ و دندان گریه می‌کردم
 
تو روی نیزه‌ها غرق تلاوت بودی اما من
بدون وقفه با صوتت به قرآن گریه می‌کردم
 
سرت خورشید بود و در میان آسمان بودی
ولی من ابر بودم مثل باران گریه می‌کردم
 
نمی‌خندند لب‌هایی که با آن ذکر می‌گفتم
نمی‌بینند چشمانی‌ که با آن گریه می‌کردم
 
در آن ساعات پایانی شبیه مادرم زهرا
چه مشکل راه می‌رفتم، چه آسان گریه می‌کردم
22
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریز
شاعراحمد علوی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت