امشب دو دیده ام ز غمت پرستاره است

امشب دو دیده ام ز غمت پرستاره است
آن را که نیست چاره بجز این چه چاره است
 
در سامرا اگر چه نشد زائرت شوم
دل را به یاد مقتلت از جان کناره است
 
با تو چه کرد معتمد دون, که این چنین
از سوز داغ زهر به جانت شراره است
 
مهدی ز ره رسید وسرت را به برگرفت
افلاکیان و اهل سما را نظاره است
 
در بند دشمن از چه سرت روی خاک بود
حالا به روی دامن یک ماهپاره است
 
گفتی تو إسْقِنیٖ و شدی از عطش رها
این روضه را به کربُبَلا یک اشاره است
 
هر چه ز لشگری طلبید آب, جدّتان
پاسخ نداد کس به حسین شهیدتان
63
0
موضوعشهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزبستن آب بر اهل بیت (علیهم السلام) امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعروحید دکامین
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت