آیتِ پنهان‌شده در خاک قم

آیتِ پنهان‌شده در خاک قم
کیستم؟ آن‌کس که در این‌جاست گم
 
بانوی تنزیه یِ اشراق و نور
شأن تو مخفی‌ست ولو در حضور
 
 
عصمت محتوم به قول امام
کوکب تابنده‌ی حول امام
 
نسل حسین و حسن فاطمه!
خاک شریفت وطن فاطمه!
 
صحن تو دریاست غریقت منم
آن‌که ندیدت به حقیقت منم
 
چشم مرا سوی تحیُّر مبند
قید دلم را به تغیُّر مبند
 
تا نفسی، گرم تشهّد شدم
صحن تو را دیدم و بی‌خود شدم
 
صحن تو را دیدم و دل باختم
گوشه‌ای از صحن سر انداختم
 
باغ جنان رفته و کوچک شده‌ست
گوشه‌ای از صحن اتابک شده‌ست
 
 
سفره‌ی احسان تو گستردنی‌ست
عرض بر این فاطمه آوردنی‌ست
 
فاطمه‌ای، طورِ کلیم ‌آستان
از مَلَک و اِنس مقیم‌آستان
.
فاطمه‌ای، جوشش دریای جود
ناصیه‌نقّاشِ عَرَض در وجود
 
فاطمه‌ای، مِهر و مَه‌ آفاق او
انفُس ما واله و مشتاق او
 
فاطمه‌ای، کُمَّل و کامل‌سرشت
دُرِّ گرانمایه‌ی خاتم‌نوشت
 
فاطمه‌ای، طلعت خورشیدِ طوس
حور و خورَش، سوده‌جبین خاک‌بوس
 
فاطمه‌ای، گوهرِ مستورِ فیض
دُرجِ حیا، ناطقه‌گنجور فیض
 
فاطمه‌ای، چشم طلب سوی او
تا به که افتد نظری روی او؟
 
عرض کجا می‌برم، آن‌جا که حق
می‌دهد از خوان نصیبش طبق
 
بهره‌ور از فیضِ ادیمش مَلَک
خاک خَدوم‌ست و ندیمش فلک
 
کاش از این سفره نوالی دهند
بر لب این تشنه زلالی نهند
 
کاش در این خاک مُعَلّیٰ‌مکان
خاک شوم گوشه‌ای از لامکان
 
کاش بر آتش نهد آب از کَرَم
تا کند از دور خطاب از کَرَم
 
 
با صله‌ای جنسِ حیا، طرحِ نور
بازکند دفتری از شرحِ شور
 
با کرم خویش قبولم کند
زائر درگاه بتولم کند
4
0
موضوعمدح حضرت معصومه (سلام الله علیها)
گریز
شاعرمجید لشگری
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت