یاد آنروز که در کوچه جسارت کردند

یاد آنروز که در کوچه جسارت کردند
پشت در از شرر ظلم وستم غوغا شد
 
مرد تنها وغریبی که دو دستش بستند
وای من فاتح خیبر سپرش زهرا شد
 
نه به مسجد که در آن کوچه علی راکشتند
راه خورشیدچوبستند شبش یلداشد
 
باهمان میخ در و جوهر خون زهرا
حکم ضربت به سرشیرخدا امضاشد
 
آنکه در خانه غریب است وندارد یاری
آخرین ذکرلبش نالهء یا اماه شد
 
دیده بودند مگر نقش لب حیدر را
هدف تیر جفا چشم ترسقا شد
 
باز هم قصه خورشید وقمر میگویم
قدخورشید کنار قمر خود تا شد
 
مادرش آمده با قامت خم می بینی
اقتدا کرد به زهرا و رکوع معنا شد
 
شاعری گفت که بر نعش پسر دعوا شد
نه به والله سر پیرهنش دعوا شد
 
آخرین لحظه نگاهش به حرم چون افتاد
باخودش گفت خدا زینب من تنها شد
 
کربلا پایه گذاری شده در آن کوچه
چه بگویم که چه شدهرچه که شدآنجاشد
117
0
موضوععاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ضربت خوردن و شهادت امیرالمومنین علی (علیه السلام) | تاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ماجرای مسجد حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرصمد علیزاده
قالبقطعه
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت