چجوری با آبله هام بسازم

چجوری با آبله هام بسازم
چجوری با چشم ترم بسوزم
تموم شب خوابم نبرده از درد
بابا ببین چی اومده به روزم

عمه میگه رفتی سفر قبوله
نگفتی چشم براهته یه دختر ؟
رفتی سفر قبول ولی چیجوری
اصغر باهات اومد بدون مادر

بابا منم میخوام تا    همسفر تو باشم
تنگ دلم برای      خنده های داداشم

بابا منم میخوام تا   سفر کنم باهاتون
از تاریکی میترسم   میترسم از بیابون

26
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمیثم مومنی نژاد
قالبنا مشخص
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج میثم مؤمنی نژاد
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت