هنوز دیده ی مادر به گاهواره ی توست

هنوز دیده ی مادر به گاهواره ی توست
به خیمه ، منتظر دیدن دوباره ی توست
 
به خنده دل بِرُبودی ز مادر ، ای اصغر !
بیا که شادی مادر به یک اشاره ی توست
 
نهاده سر به سر زانوان غم ، مادر
که پاره پاره دلش ، چون گلوی پاره ی توست
 
چه پاسخ ، اهل حرم را دهم ؟ چو می پرسند :
که این قتیل به خون خفته ، شیر خواره ی توست
 
غروب عمر تو را من نمی کنم باور
که آسمان وجودم پُر ستاره ی توست
 
به خنده بر تن بی جان ، دوباره جان بخشا
که جان به پیکر بی جان من ، نظاره ی توست
 
اگر که سینه ی مادر ز غم گُدازان است
ز سوزِ تشنگیِ لعلِ پُر شراره ی توست
 
به روز حشر که "عنقا" بسی بُوَد ناچار
تمام چشم وجودش به دست چاره ی توست
79
0
موضوعشهادت | مصائب حضرت علی اصغر (علیه السلام) | حضرت رباب
گریز
شاعرعباس عنقا
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت