- صفحه اصلی
- هان بیارید آن یکی فرزند من
هان بیارید آن یکی فرزند من
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-347220
هان بیارید آن یکی فرزند من
وان یکی نوباوه دلبند من
هین بیاریدش به قربانگه برم
بهر مهمانی بسوی شه برم
مادرش را گر به پستان نیست شیر
شیر جوشد از دم پیکان تیر
پس نهاد آن طفل بر قرپوس زین
با نشاط آمد سوی میدان کین
پس بکفت بگرفت آن دردانه را
سوخت هم دل خویش و هم بیگانه را
شربت آبی طلب کرد از عدو
تا مگر تر سازد آن کودک گلو
جانب صد تیر او را راست کرد
عشق خونریز آنچه خود می خواست کرد
شه گرفت آن طفل را بر روی دست
گرد خجلت بر رخ گردون نشست
با زبان حال می گفت ای خدا
در رهت آوردم این را یک فدا
عید قربان منست اینم منی
من خلیل عهد و اینم یک فدا
چون پی قربانیش بر کف نهاد
شست دشمن از کمان تیری گشاد
هین بگیر این جرعه ی آب زلال
دیگر از بی شیری ای کودک منال
آمد آن تیر و نشستش در گلو
ای جهان دون تفو بر تو تفو
برگرفت آن طفل خون آلود را
آن ذبیح کعبه ی مقصود را
طفل خون آلوده در آغوش شاه
شه عنان گرداند سوی خیمه گاه
کی پرستاران بگیریدش زمن
دادم از پستان پیکانش لبن
پس نهادش در میان کشتگان
شد پی قربانی دیگر روان
کآمد از خرگه برون خورشیدوار
نوجوان شهزاده ی والاتبار
قامتی زیبا چه سرو افراخته
عنبرین گیسو به دوش انداخته
چهره و چهر آفتاب از آن خجل
قامتی شمشاد پیشش پا به گل
یوسف او را داده خط بندگی
خضر از او جویای آب زندگی
چهره ی او آیت حسن و جلال
از رخش ظاهر جلال ذوالجلال
از لب او معجز عیسی نهان
از رخ او نور پیغمبر عیان
شد بلند از آسمان و از زمین
غغل احسنت و بانگ آفرین
بوسه زد سلطان دین را در رکاب
با هلالی شد قرین آفتاب
کآمد اکنون نوبت من ای پدر
جان گشوده سوی میدان بال و پر
سوی میدان شهادت رخصتی
از پس رخصت مرا هم همتی
تا در این میدان کمی جولان کنم
جان شیرین در رهت قربان کنم
همچو اسماعیل اینها سر نهم
خنجر اندر ناوک خنجر نهم
عاشقان جام فرح آنگه کشند
تشنه لب در راه جانانشان کشند
تشنه ی او را بجز او آب نیست
جز زجام وصل او سیراب نیست
آب خنجر نهری از آن آبهاست
متصل آن نهر با بحر بلاست
ای بلا بر من تو از جان خوشتری
سلسبیل و کوثری یا خنجری
خنجرا گر خود تو کوثر نیستی
جان چرا بخشی بگو پس چیستی
47
0
موضوعشهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
گریز
شاعرحاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی (صفایی)
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیزبانحال,روضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
بارش ابر و جوشش دریا
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
قلب سنگ ، از اشک خیمه آب شد
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
به روی برگ گل شبنم نشسته
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
پر قنداقه را در خون کشیدند
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
از فرط عطش نفس بگیرد ،سخت است
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
عطش را روی لب تفسیر داری
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
از همه تشنگان تشنه تر علی اصغر
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
خیمه ها شده پر از صدای عطش
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
از من جدا شدی ای پاره ی تنم
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
با چشم گریان رفتم پریشان گه سوی خیمه گه سوی میدان
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
من از نگاهت شرمنده هستم آتش گرفتی بر روی دستم
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
گاهی روم به خیمه گاهی روم به میدان
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
یا اهل کوفه طفلم بی گناه است
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
ای کوفیان ای کوفیان انا الغریب انا العطشان
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
آروم آروم رو دستای رباب تاب می خوره
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
ای عطش گریه کن بر حسین و اصغر او
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
اهل خیمه شده لحظه ی دیدار آخر
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
بر گل فاطمه بسته شد آب
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
مکن تلظی تو چنین در برم
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
شده بسته مهریه ی مادرم
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
خون تو در سما میکند شورو شین
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
طفل من بی شیر است سهم آبش تیر است
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
اهل کوفه بی گناه غنچه ام را چیده اند
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
تیر سه شعبه آخر شد چاره ی تو
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
خون کند گریه چشمان افلاک
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)