نه بوی مُشک نه چون بوی نافه ی خُتن است

نه بوی مُشک نه چون بوی نافه ی خُتن است
نه بوی یاسمن است این نه بوی یاس من است
 
نه بوی چادر خاکی نه عطر آن گودال
بقیع روضه ی مکشوف کوچه و زدن است
 
 
برای گریه بر این صحنه یا که دیدارش
میان هر مژه با چشم جنگ تن به تن است
 
به جز بقیع که در اشک نیز می سوزیم
همیشه گرمی آتش دلیل سوختن است
 
کسی که دست به سینه است توی کرب و بلا
چگونه است که پیش تو دست بر دهن است؟!
 
غریب کیست کسی که هنوز بی حرم است؟
و یا کسی که به هنگام مرگ بی کفن است؟!
 
 
غمش ز جنس حسین است هرکه مظلوم است
حسن تر است کسی که غریب در وطن است
 
خراب هم که نباشد به اعتقاد من
تمام غربت اینجا به خاطر حسن است!
20
0
موضوعشهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمهدی رحیمی زمستان
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت