نزن به خاک سرت را دلى نمیسوزد

نزن به خاک سرت را دلى نمیسوزد
نکش به حجره پرت را دلى نمیسوزد
 
دلى به رحم نیامد پس آب آب نکن
ببین جواب شدى رویشان حساب نکن
 
به جوانى ات هدف کینه محارب شد
جواب گریه تو خنده هاى مطرب شد
 
شکسته بالى و در غصه ها گرفتارى
میان خنده رقاصه ها گرفتارى
 
هزار شکر نخورده سرت به دیوارى
چه خوب که در حجره نداشت مسمارى
 
هزار شکر که میخى به پهلویت نگرفت
شبیه فاطمه آتش به گیسویت نگرفت
 
اگر چه از غم زهرا تو ارثیه دارى
بیاد مادرت آهنگ مرثیه دارى
 
غروب کردى از آسمان زمین خوردى
شبیه فاطمه هستى جوان زمین خوردى
 
چقدر خوب که بابا ندید چشم ترت
تو دست و پا نزدى در مقابل پدرت
 
چقدر خوب دگر خواهرى ندارى تو
زمان رفتنت انگشترى ندارى تو
 
لباسهای تنت را که در نیاوردند؟
به زور پیرهنت را که در نیاوردند
 
اگرچه آب روان از ستم نخوردی تو
نخوردی آب ولی نیزه هم نخوردی تو
 
در آستانه گودال تشنه بود حسین
به زیر چکمه و شمشیرو دشنه بود حسین
 
هلال در سپرش آب را چه دیر آورد
حسین را کسی آنجا غریب گیر آورد
230
0
موضوعشهادت امام جواد (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | مصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد جواد پرچمی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت