می کُشد بابا مرا چشم ترت از یک طرف

می کُشد بابا مرا چشم ترت از یک طرف
دیدنِ مویِ پر از  خاکسترت از یک طرف
 
خشکیِ لبهات از یک سو مرا بیچاره کرد
نا مرتب بودنِ موی سرت از یک طرف
 
 
بودنِ سر با چنین وضعی ز یک سو می کُشد
قصۀ تلخ نبودِ پیکرت از یک طرف
 
بابت رنجِ دو مطلب عمه خیلی گریه کرد
پیرهن از یک طرف انگشترت از یک طرف
 
دوریت از یک طرف بابا مرا می داد عذاب
 خجلت و شرمندگی از خواهرت از یک طرف
 
گیسوان درهمت از یک طرف جانم گرفت
حالت رگهای سرخ حنجرت از یک طرف
 
 
از روی نیزه دوتایی سایبانم بوده اید
تو خودت از یک طرف آب آورت از یک طرف
 
هر کجا از قافله جا مانده بودم ، ناجی ام-
خواهرت از یک طرف شد مادرت از یک طرف
41
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمهدی مقیمی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت