می‌نویسم به دست لرزانم

می‌نویسم به دست لرزانم
آب در دست ماه می‌لرزید 
در دلِ خویش با خودش می‌گفت 
یادِ جدِّ غریب می اَرزید
 
با لبِ خشک و داغ و عطشانش
یادِ سوسوی اَختران می‌کرد
ظرف آب و صدای دندانش
یاد از چوب خیزران می‌کرد
 
 
یاد می‌کرد با دلی خون، از...
رأسِ جدّش میانِ طشت طلا
چونکه تبعید را به غربت دید
گشت گریان ز داغِ شام بلا
 
ناگهان یاد دختران افتاد
وای از ریسمانِ بسته به دست
یکطرف دست سیدِسجاد
یکطرف عمّه، پیشِ مردمِ پَست 
 
در گلستانِ سامرا یادِ 
غنچه های خرابه می افتاد
طعمِ زندانِ سرد را که چشید
یادِ  زندانِ کوفه می افتاد 
 
همه غمهای کوفه و شام از...
پیشِ چشمانِ او چو باد، وَزید
مجلس آرائیِ عبیدالله 
محمل آرائیِ زنانِ یزید
 
چشمِ بیگانگانِ بی پروا
شرمِ ناموسِ کبریا ز عذاب
شرمِ بی معجریِ زنها و...
آستین ها که بود جای حجاب
 
هیزیِ کافران، کُشنده تر از...
تیزیِ تیغ های کوفه و شام
دیده ها بود قاتلِ عصمت
نیزه ها بود بِینِ قلبِ امام
 
کُشتۀ سامرا در آن سَکَرات
یادِ مقتولِ کربلایی بود
یادِ شمشیر و نیزه و خنجر 
حنجرِ پاره، ماجرایی بود
 
 
سینۀ عسگری که سنگین شد
کَلبِ کوفی به سینه ای بنشست
چه بگویم ز چکمه و سُمِ اسب 
استخوان های پیکری بشکست
 
نالۀ مادری بگوش آید:
خَذَلوکَ بُنَیَّ یا مظلوم
ذَبَحوکَ مِنَ القَفا پسرم
قَتَلوکَ بُنَیَّ یا مظلوم
31
0
موضوعشهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمود ژولیده
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج مهدی رسولی
حاج منصور ارضی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت