مثل قدیم آمده ای باز در برم

مثل قدیم آمده ای باز در برم
با بوی سیب گیسوی خود در برابرم
 
مثل قدیم آمدی امّا نمی شود
تا سوی دامنت بِدَوم پر در آورم
 
این چشم وا نمی شود اما تو باز کن
سیرم ببین و بعد بگو وای مادرم
 
دستی برای شانه زدن نیست با تو و
زلفی برای شانه زدن نیست در سرم
 
من را ببر کنار عمویم که حس کنم
بر روی شانه های بلندش کبوترم
 
باید مرا شبیه خودت بوریا کنی
از بسکه زخم خورده ام از بس که پرپرم
20
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | تدفين پيكرهاي مقدس شهيدان كربلا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت