فریاد، "یا لَلمُسلمین" فریاد فریاد

فریاد، "یا لَلمُسلمین" فریاد فریاد
یاران غیرتمند دین، فریاد فریاد
 
آنان که با اسلام و قرآن در نبردند
آنان که توهین بر رسول الله کردند
 
بار دگر اجداد خود را یاد کردند
در شهر "سُرَّ مَن رَأی" بیداد کردند
 
ویرانه شد با دستشان قبر دو معصوم
قبر دو معصوم همیشه بوده مظلوم
 
ویرانه شد قبر دو وجه الله ذوالمَنّ
در انفجار بمب از بیداد دشمن
 
یابن الحسن بنگر مزار مادرت را
قبر حکیمه مادر غم پرورت را
 
هم قبّه و هم قبرشان در هم فرو ریخت
گویی به فرق مسلمین، عالم فرو ریخت
 
این زشت خویان وارثان قوم فیل اند
بیچاره و پست و زبون اند و ذلیل اند
 
اینان سراسر نسل شر النّاس هستند
اینان همان قوم بنی العّباس هستند
 
در سفره ی اشغالگرها کاسه لیس اند
مزدور امریکا و عبد انگلیس اند
 
این تیره دلها دشمن الله و نور اند
کورند؛ امام خود نمی دانند؛ کورند
 
اینان نه دین دارند، نه فرهنگ دارند
سنّی و شیعه زین جماعت ننگ دارند
 
اینان همه زاییده ی امّ الفسادند
پیش از ولادت با شیاطین دست دادند
 
این قبرها را مسلمین با سرفرازی
سازند همچون کعبه از نو بازسازی
 
کعبه اگر ویرانه شد آباد شد باز
از آن قلوب اهل ایمان شاد شد باز
 
عبّاسیان قلب پیمبر را شکستند
از کینه بر قبر حسینش آب بستند
 
بیرون اگر یک چند سر از تخم کردند
حتیّ زمین آن حرم را شخم کردند
 
گردید ویران بارها زان قوم نسناس
قبر حسین و هم شهیدان، قبر عبّاس
 
آنان به ذلّت جایشان شد حفره ی خاک
اینان کشد گلدسته هاشان سر به افلاک
 
ویران اگر گردید قبر عسکریّین
هرگز نرفته نورشان یک لحظه از بین
 
انوار وجه الله در آئینه ی ماست
آل محمّد قبرشان در سینه ی ماست
 
روشن بود تا حشر، شمع محفل ما
پیوسته باشد قبر نرجس در دل ما
 
این قبرها در چشم ما نورند، نورند
خفّاشهای تیره دل کورند، کورند
 
یا قائم آل محمّد! سیّدی! قُم
بنگر به قبر عمّه و جدّ و اب و اُم
 
گمگشته ی شیعه، گُل باغ امامت
ای یوسف زهرا! سرت بادا سلامت
 
جا دارد ار ریزد سرشک از هر دو عین ات
ویرانه شد قبر شریف والدینت
 
بر خاک پاک این حرم با خون نوشته
هرگز نگردد دیو، غالب بر فرشته
 
ما با همه گفتیم تو مولای مایی
ای صاحب ما! یابن زهرا! کی می آیی؟
 
تا چند فُلک آرزو در گِل نشیند
تا چند شیعه اشک ریزد، داغ بیند
 
تا چند فریاد از سر بُبریده خیزد
تا چند خون از محمل زینب بریزد
 
تا چند اشک اهل بیت آید ز دیده
تا چند خون جوشد ز رگهای بریده
 
تا چند یاران تو را صبر و متانت
تا چند بر پیغمبر اکرم اهانت
 
تا چند از مظلومی حیدر حکایت
تا چند آتش خیزد از بیت ولایت
 
تا چند آه فاطمه زندان به سینه
تا چند قبر فاطمه گم در مدینه
 
تا چند "میثم" شعر در هجران سر آید
تو خود دعا کن؛ تا که این هجران سر آید
41
0
موضوعتخریب حرم عسکریین (علیهماالسلام) امام حسن عسکری (علیه السلام)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | مناجات با امام زمان (عج)
شاعرغلامرضا سازگار
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت