شهریاری که شهر یارانش

شهریاری که شهر یارانش 
بندگانند پیش فرمانش
 
آفتابی که آفتاب فلک 
ذره پیش رخ درخشانش
 
شهسواری که شهسوارانند 
نی سواری به‌روز میدانش
 
تاجداری که می‌دهند خراج 
ز اقالیم تاجدارانش
 
آسمانی که پایه‌ی رفعت 
بر گذشته ز بام کیوانش
 
مهر چهری که بدر اگر خوانیش 
باشد الحق کمال نقصانش
 
عرش فرشی که از شرافت و قدر 
فرش راه است عرش یزدانش
 
بحر جودی که جرم خورشید است 
قرص نانی ز خوان احسانش
 
پادشاهی که بوده‌است و بود 
حکم جاری به ملک امکانش
 
رهنوردی که توسن گردون 
هست بی پویه پیش یکرانش
 
آن‌که روح‌القدس به عالم قدس 
عندلیبی است در گلستانش
 
فارغ است از کسوف اگر خوانند 
شمس را شمسه ای ز ایوانش
 
آن‌که جبرئیل از خدای جلیل 
کرد نازل تمام فرقانش
 
آن‌که بهر هدایت کونین 
بس بود آیه‌ای ز قرآنش
 
آن‌که اندر مقام قرب ز لطف 
ملک العرش خواند مهمانش
 
آن‌که بخشید در شب معراج 
مالک الملک ملک امکانش
 
آن‌که یاری از او چو خاست خلیل 
نار نمرود شد گلستانش
 
جودیا ایکه در طریق عجم 
هست اینک به‌جای حسانش
 
چند در پرده وصف بسرایی 
آن‌که وصاف بوده یزدانش
 
فاش گو نام او و از صلوات 
روشن آور دل محبانش
 
سر سبحان محمد عربی 
کز عرب تا عجم به فرمانش
 
حیرتم برده ز آنکه بااین‌وصف 
که نگفتم یک از هزارانش
 
ز چه آن قوم بدگوهر از سنگ 
بشکستند در دندانش
 
آن جگر خون که بهر امت بود 
عوض اشک دل به دامانش
 
خاک می‌ریخت آن یکش بر سر 
چاک این می‌زدی گریبانش
 
آن یکی ریخت بر سرش آتش 
این یکی سوخت از جفا جانش
 
آه کز بعد این ستم کشتند 
قوم بی‌شرم جمله یارانش
 
یا رسول‌اله آن تنی کورا 
خود نگه داشتی ز بارانش
 
دیدی آخر کنار شط کشتند 
تشنه لب قوم نامسلمانش
 
دیدی آخر که از قفا ببرید 
شمر دون سر ز جسم بی‌جانش
 
آه از آن دم که زیر خنجر بود 
به سوی خیمه چشم گریانش
 
وای از آن دم که زیر تیغ شنید 
ناله‌ی طفل های عطشانش
 
آن‌که پروریدیش تو آخر کرد 
سم مرکب به خاک یکسانش
 
رفت عریان تنی به خاک که بود 
اطلس چرخ عطف دامانش
 
گوی میدان عشق گشت سری 
که آسمان است گوی چوگانش
 
سر شاهی گرفت جا به تنور 
که آفتاب است شمع ایوانش
 
لب لعلی که خضر زنده اوست 
زد یزید از چه چوب خزرانش
 
بانویی شد ز کین خرابه نشین 
که بدی جبرئیل دربانش
7
0
موضوعمدح حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبقصیده
سبک پیشنهادیمدح و مرثیه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت