- صفحه اصلی
- از بس که چهره سوده تو را بر در آفتاب
از بس که چهره سوده تو را بر در آفتاب
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-243168
از بس که چهره سوده تو را بر در آفتاب
بگرفته آستان تو را بر زر آفتاب
از بهر دیدنت چو سراسیمه عاشقان
گاهی ز روزن آید و گاه از در آفتاب
گرد سر تو شب پره شب پر زند نه روز
کز رشک آتشش نزند در پر آفتاب
گر پا نهی ز خانه برون با رخ چه مهر
از خانه سر به در نکند دیگر آفتاب
گرد خجالت تو نشوید ز روی خویش
گردد اگر چه ریگ ته کوثر آفتاب
از بس فشردن عرق انفعال تو
در آتش ار دود به در آید تر آفتاب
گویی محل تربیت باغ حسن تو
معمار ماه بوده و برزیگر آفتاب
آیینه ی نهفته در آیینه دان شود
گیرد اگر به فرض تو را در بر آفتاب
از وصف جلوه ی قد شیرین تحرکت
بگداخت مغز در تن بیشکر آفتاب
گر ماه در رخت به خیانت نظر کند
چشمش برون کند به سر خنجر آفتاب
نعلی ز پای رخش تو افتد اگر به ره
بوسد به صد نیاز و نهد بر سر آفتاب
از رشک خانه سوز تو ای شمع جانفروز
آخر نشست بر سر خاکستر آفتاب
صورت نگار شخص ضمیر تو بوده است
در دوده ی سر قلمش مضمر آفتاب
نبود گر از مقابلهات بهرهور کز آن
پیوسته چون هلال بود لاغر آفتاب
در آفتاب رنگ ز شرم رخت نماند
مثل گل نچیده که ماند در آفتاب
در روز ابر و باد گر آیی برون ز فیض
از ابر و ماه بارد و از صرصر آفتاب
بهر کتاب حسن تو بر صفحه ی فلک
میبندد از اشعه خود مسطر آفتاب
ترتیب چون بساط نشیب و فراز چید
شد زورق جمال تو را لنگر آفتاب
ای خامه نیک در ظلمات مداد رو
گر ذوق آیدت به زبان خوشتر آفتاب
بنگار شرح گفت و شنیدی که میکند
بر آسمان طراز سر دفتر آفتاب
دی کرد آفتاب پرستی سؤال و گفت
وقتی که داشت جلوه بر این منظر آفتاب
از گوهر یگانگی ار کامیاب نیست
پس دارد از چه رهگذر این جوهر آفتاب
دادم جواب و گفتم ازین رهگذر که هست
جاروب فرش درگه پیغمبر آفتاب
مهر نگین حسن تواش خواندی نه مهر
کردی اگر خوشامد من باور آفتاب
گر از تنور حسن تو انگشت ریزهای
بر آسمان برند بچربد بر آفتاب
فرداست کز طپانچه ی حسنت به ناظران
رویی نموده چون گل نیلوفر آفتاب
در روضهای اگر بنشانی به دست خویش
نخلی شکوفهاش بود انجم بر آفتاب
از نقش نعل توسن جولانگرت زمین
گشت آسمان و انجم آن اکثر آفتاب
گنجی نهاد حسن به نامت که بر سرش
گردید طالع از دهن اژدر آفتاب
در پای صولجان تو افتاد همچو گوی
با آن که مهتریش بود در خور آفتاب
هنگام باد روی تو بر هر چمن که تافت
گلهای زرد را همه کرد احمر آفتاب
مه افسر غلامیت از سر اگر نهد
همچون زنان کند به سرش معجر آفتاب
بشکست سد شش جهت و در تو مه گریخت
چون مهرهای برون شده از ششدر آفتاب
بهر قلادههای سگان تو از نجوم
دائم کشد به رشته ی زر گوهر آفتاب
نعلین خود دهش به تصدق که بر درت
در سجده است با سر بیافسر آفتاب
بیند زمانه شکل دو پیکر اگر به فرض
خیزد ز خواب با تو ز یک بستر آفتاب
آخر زمان به حرف مساوات اگر چه گشت
هیهات آتشی تو و خاکستر آفتاب
شب نیست کز شفق نزند ز احتساب او
آتش به چنگ زهره ی خنیاگر آفتاب
ریزد به پای امت او اشک معذرت
بر حشرگاه گرم بتابد گر آفتاب
فردا شراب کوثر ازو تا کند طمع
حال از هوس نهاده به کف ساغر آفتاب
از حسن هست اگرچه درین شعر خوش ردیف
زینت ده سپهر فصاحت هر آفتاب
کوته کنم سخن که مباد اندکی شود
بیجوهر از قوافی کم زیور آفتاب
سلطان بارگاه رسالت که سوده است
بر خاک پاش ناصیه ی انور آفتاب
شاه رسل , وسیله کل , هادی سبل
کز بهر نعت اوست بر این منبر آفتاب
یثرب حرم محمد بطحایی آنکه هست
یک بنده بر درش مه و یک چاکر آفتاب
بالاییان چه خط غلامی به وی دهند
خود را نویسد از همه پایینتر آفتاب
از بنده زادگانش یکی مه بود ولی
ماهی که باشدش پدر و مادر آفتاب
نعل سم براق وی آماده تا کند
زر بدره , بدره ریخته در آذر آفتاب
بیسایه بود زانکه در اوضاع معنوی
بود از علو مرتبه مشرف بر آفتاب
از بهر عطر بارگه کبریای اوست
مجمر فروز بال ملک مجمر آفتاب
در جنب مطبخش تل خاکستریست چرخ
یک اخگر اندران مه و یک اخگر آفتاب
تا شغل بندگیش گزید از برای خویش
گردید بر گزیده ی هفت اختر آفتاب
خود را بر آسمان نهم بیند ار شود
قندیل طاق درگه آن سرور آفتاب
هر شب پی شرف زره غرب میبرد
خاک مدینه تا به در خاور آفتاب
جاروب زرفشان نه به دست مفاخرت
دارد برای مشعله دیگر آفتاب
یک ذره نور از رخ او وام کرده است
از شرق تا به غرب ضیاگستر آفتاب
شاه شتر سوار چو لشکرکشی کند
باشد پیاده عقب لشگر آفتاب
خود را اگر ز سلک سپاهش نمیشمرد
هرگز نمینهاد به سر مغفر آفتاب
در کشوری که لمعه فروشد جمال او
باشد شبه فروش در آن کشور آفتاب
از خاک نور بخش رهت این صفا و نور
آورده ذره ذره به یکدیگر آفتاب
یا سیدالرسل که سپهر وجود را
ایشان کواکباند و تو دینپرور آفتاب
یا مالکالامم که به دعوی بندگیت
بنوشته از مبالغه صد محضر آفتاب
آن ذره است محتشم اندر پناه تو
کاویخته به دست توسل در آفتاب
ظل هدایتش به سر افکن که ذره را
ره گم شود گرش نبود رهبر آفتاب
تا در صف کواکب و در جنب عترتت
گاهی نماید اکبر و گه اصغر آفتاب
91
0
موضوعمدح حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریز
شاعرمحتشم کاشانی
قالبقصیده
سبک پیشنهادیمدح
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
بهین نقش کلک جهان آفرین
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
بزرگ مایهی ایجاد قادر ازلی
موضوعامیرالمومنین علی (علیه السلام) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
بـه اهل بـیـنـش در آفـریـنش
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | امیرالمومنین علی (علیه السلام)
چـرا چـو ابـر نـبـارد سـرشـگ از بـصـرم
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
شـد سـر هویـت بـجـهان جلوه گر امروز
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
ای مایه امید دل ای رحمت خدا
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامام زمان (عج)
آیه آیه همه جا عطر جنان می آید
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امیرالمومنین علی (علیه السلام) | امیرالمومنین علی (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
دو جهان نمی و ترشّحی ز یم عطای محمدی
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
آنــان کــه خــاک را بـه نــظــر کـیـمـیـا کننـد
موضوعامیرالمومنین علی (علیه السلام) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
ساقی امشب باده در دف می کند
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
آن شب که دو چشم عاشقان سوی تو بود
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
دوان دوان ز فراسوی نور می آید
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
انس اگر حکم براند به سخن حاجت نیست
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
عشقت مرا اسیر بیابان نوشته است
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شما زمان شروع من ابتدای منید
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام)
آن شب زمین شکست و سراسر نیاز شد
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | اماکن شریف
بر سر آشفته ام زلف پریشان ریخته
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام)
ببین که قلب زمین شور دیگری دارد
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام)
می رسید از قله های کوه نور
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
لب نگار که باشد رطب حرام بود
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزامیرالمومنین علی (علیه السلام) | امام صادق (علیه السلام) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
همای نور شده راه مکه را پویید
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
آن را که به جز قُربِ خدا هیچ ندارد
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزحضرت زهرا (سلام الله علیها) | امیرالمومنین علی (علیه السلام) | امیرالمومنین علی (علیه السلام) | امام صادق (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | اماکن شریف
ای گل سر سبد طایفه آقاها
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | امیرالمومنین علی (علیه السلام) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت زهرا (سلام الله علیها)
ای فدای تو جِن و روح و بشر
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
گریزحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم) | حضرت زهرا (سلام الله علیها) | حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)
شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
موضوعحضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و اله و سلم)