سه روز بود که از تو خبرنداشت کسی

سه روز بود که از تو خبرنداشت کسی
تن تو را ز روی بام بر نداشت کسی
 
به غیر چند کبوتر ،کسی برات نسوخت
شکسته پر تر از این بال و پر نداشت کسی
 
تو آب گفتی و پاسخ ولی تمسخر بود
ز طعنه زخم ، چنین بر جگر نداشت کسی
 
کسی نگفت جگرگوشهء رضا هستی
غریب خانهء خود، دور و بر نداشت کسی
 
بدش می آمد از این ناله رقص راه انداخت
چنین به بزم شعف محتضر نداشت کسی!
 
سه روز ماند تنت زیر آفتاب ولی
هزار شکر زجسمت گذر نداشت کسی
 
تو را بخاطر تحقیر او ز بام انداخت
ولیک دیدهء غارت دگر نداشت کسی
 
هزار شکر که کارت بوریا نکشید
غم عمامه و انگشت و سر نداشت کسی
95
0
موضوعشهادت امام جواد (علیه السلام)
گریزمصائب امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعلی ناظمی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت