سلام بابا تو آسمونادنبالت بودم اما

سلام بابا
تو آسموونا دنبالت بودم اما
تووی خرابه اومدی کنار ما
صفا آوردی قدمت رو چشم بابا
باباجونم
یه دنیا حرف دارم باهات اما
می خوام فقط بگم دوست دارم حالا
بگم بابا حسین بگی جونم بابا
بازم بهم بگو دوسم داری
خیلی وقته که نگفتی
بهم بگو تنهام نمی ذاری
خیلی وقته که نگفتی
«دوست دارم بابایی»

چشات بسته اس
خوبه نمی بینی بال و پرم سوخته
خوبه نمی بینی که معجرم سوخته
خوبه نمی بینی موی سرم سوخته
چشات بسته اس
نمی بینی نگاهشون چه سنگینه
هر چشم ناپاکی ماها رو می بینه
سیلی و تازیونه بهتر از اینه
بابا ازت من یه سوال دارم
میدونی کنیزی یعنی چی؟
کسی بهم نمیگه معنیشو
میدونی کنیزی یعنی چی؟
«دوست دارم بابایی»

96
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزعصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرسيد مهدي سرخان
قالبشعر نو
سبک پیشنهادیزمزمه
زبانفارسی

حاج میثم مطیعی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت