- صفحه اصلی
- ز رنگ هستی خود ساده ساز لوح ضمیر
ز رنگ هستی خود ساده ساز لوح ضمیر
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-378683
ز رنگ هستی خود ساده ساز لوح ضمیر
گرت هوا است که گردد زغیب نقش پذیر
به راه پر خطر عشق پا منه که آنجا
گذار بر دم تیغ است و راه بر سر تیر
به زندگانی عشاق، دل مرا سوزد
که هست یاورشان درد و غم معین و ظهیر
از آن به حال مجانین عشق رشک برم
که هست سلسله ی زلف یارشان زنجیر
به عالمی نفروشم غمت که کس ندهد
چنین نفیس متاعی، بدین بهای حقیر
کرا که محنت و غم شد زخوان غیب نصیب
نشاط و عیش نگردد، مسیر از تدبیر
همان حکایت صعوه است و چنگُل شهباز
حدیث نیروی تدبیر و قوّت تقدیر
توان نمودن هر درد سخت را درمان
به غیر درد جدایی که نیست چاره پذیر
خطا سرودم مرگ است، چاره ی هجران
گرت خلاصی ندهد، زقید هجر بمیر
ترا زسرّ حقیقت، چو نیست آگاهی
ز جهل نکته به شوریدگان عشق مگیر
دمی امید رهایی مدار در همه عمر
برای آن که شود در کمند عشق اسیر
خدای هر دم، تقصیر من زیاد کُناد
اگر محبت خاصان حق بود تقصیر
گواه صدق مقال حق اینکه نیست مرا
به جز محبت عشاق کربلا به ضمیر
حدیث محنت آن تشنگان غرقه به خون
حکایتی است که نتوان نمودنش تقریر
عجب ترا زهمه شرح غم علی اصغر
که گر جوان شنود، از ملال گردد پیر
به دشت ماریه چون آه اختر سوز
شد از درون جگر تشنگان به چرخ اثیر
علی اصغر خود را نهاد بر کف دست
خدیو دین ملک العشق، شاه عرش سریر
میان معرکه آمد بر سپاه عدو
ستاد و از دل پردرد، برکشید نفیر
سرود هست گنه، گر را به کیش شما
به هیچ کیش ندارد، گناه طفل صغیر
دهید جرعه ی آبی بدین صغیر که سوخت
درون سینه دل نازکش زقحطی شیر
جواب مقصد شه را، کمان گشود زبان
رساند آب به حلقوم اصغرش با تیر
برید حنجر او گوش تا به گوش و نشست
به بازوی شه دین، نوک تیر خصم شریر
گلوی خشکش گردید تر، ولی از خون
به حلق تشنه ی او نی رسید آب و نه شیر
تبسمی به رخ شاه کرد و رفت زدست
به بزم قدس زدندش زبام عرش صفیر
کشید تیر زحلقوم او شه شهداء
ز دیده اشک فرو ریخت هم چو ابر مطیر
فشاند خون گلویش به سوی چرخ برین
به گریه گفت که ای ایزد سمیع و بصیر
فصیل ناقه ی صالح، به رتبه ی برتر نیست
از این صغیر که گردید، کشته بی تقصیر
«محیط» شرح غمی را چسان تواند گفت
که از شگفتی نتوان، نمودش تصویر
41
0
موضوعشهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام)
گریز
شاعرمیرزا محمد تقی قمی (محیط)
قالبقصیده
سبک پیشنهادیمدح و مرثیه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
بارش ابر و جوشش دریا
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
قلب سنگ ، از اشک خیمه آب شد
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
به روی برگ گل شبنم نشسته
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
پر قنداقه را در خون کشیدند
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
از فرط عطش نفس بگیرد ،سخت است
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
عطش را روی لب تفسیر داری
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
از همه تشنگان تشنه تر علی اصغر
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
خیمه ها شده پر از صدای عطش
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
از من جدا شدی ای پاره ی تنم
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
با چشم گریان رفتم پریشان گه سوی خیمه گه سوی میدان
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
من از نگاهت شرمنده هستم آتش گرفتی بر روی دستم
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
گاهی روم به خیمه گاهی روم به میدان
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
یا اهل کوفه طفلم بی گناه است
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
ای کوفیان ای کوفیان انا الغریب انا العطشان
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
آروم آروم رو دستای رباب تاب می خوره
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
ای عطش گریه کن بر حسین و اصغر او
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
اهل خیمه شده لحظه ی دیدار آخر
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
بر گل فاطمه بسته شد آب
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
مکن تلظی تو چنین در برم
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
شده بسته مهریه ی مادرم
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
خون تو در سما میکند شورو شین
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
طفل من بی شیر است سهم آبش تیر است
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
اهل کوفه بی گناه غنچه ام را چیده اند
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
تیر سه شعبه آخر شد چاره ی تو
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)
خون کند گریه چشمان افلاک
موضوعحضرت علی اصغر (علیه السلام)