رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو

رفتی سفر اصلا نگفتی دختر تو
دق می کند بعد از تو و آب آور تو
 
پای برهنه سر برهنه روی ناقه
منزل به منزل من به دنبال سر تو ...
 
بابای از گل بهترم دیدی چگونه
سیلی زدند بر دخترت در محضر تو
 
پا میشوم من دست بر دیوار دارم
حالا شدم دیگر شبیه مادر تو
 
دیدی برای شست و شوی زخم هایم
جانش به لب می آید هرشب خواهر تو
 
یادم نرفته هرکسی همراه خود داشت
بر روی نی یا دشنه ای بال و پر تو
 
اصلا نپرس ازمن چه کردم معجرم را
من هم نمی پرسم دگر از حنجر تو
 
با خنده های ساربان یادم می آید
خیر تو.... انگشت تو و انگشتر تو
 
حلقه زدند نامحرمان دور و بر من
هجده سر بر روی نی دور و بر تو
 
فکرش نمیکردم که اینقدر سخت باشد
شرمنده ام بابا شدم دردسر تو
18
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | مناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | قتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعلیرضا خاکساری
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت