تو سرو بودی و حالا خمیده ای تنها

تو سرو بودی و حالا خمیده ای تنها
به دوش ، بار مصیبت کشیده ای تنها
 
اگر که پیر شدی ، علتش ز کودکی است
چها گذشت به کوچه ! چه دیده ای تنها ؟
 
کسی ندیده به جز مادرت که دنبالش
پی مسیر پر از خون دویده ای تنها
 
کسی ندیده بجز خواهرت که هر شب را
به های های ز خوابت پریده ای تنها
 
نکشت زهر تو را خاطرات مادر کشت
کنون به بستر مرگ آرمیده ای تنها
 
چه زخم های زبانی که خورده ای در جمع
چه طعنه ها که به جانت خریده ای تنها
 
میان شهر اگر ناسزا نثارت شد
میان خانه ی خود هم شنیده ای ، تنها
 
ز دست همسر خود جای آب و شیر و غذا
دو کاسه زهر هلاهل چشیده ای تنها
 
به هر نفس زدنت پاره ی جگر ریزد
درون طشت بلایی که چیده ای تنها
 
دل تو رفت از این طشت خون به طشت شراب
کجای قصه ی سر را تو دیده ای تنها
 
دل تو رفت به گودال کشته ای مظلوم
کنار پیکر در خون تپیده ای تنها
 
دل تو رفت در آن خیمه های شعله نشین
که سوخت دامن زینب ، رشیده ای تنها
 
دل تو رفت به شهری که می زدند ز بام
هماره سنگ به راس بریده ای تنها
359
0
موضوعشهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعررضا رسول زاده
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج سید رضا نریمانی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت