با این نفس زدن بدنم درد می کند

با این نفس زدن بدنم درد می کند
با هر تپش تمام تنم درد می کند
 
پروانه ام که بال به زنجیر بسته ام
تا انتهای سوختنم درد می کند
 
حالا رسیده ای که مرا با خودت بری ؟
حالا که پای آمدنم درد می کند
 
آرام سر گذار به دوشم که شانه ام
در زیر بار پیرهنم درد می کند
 
می بوسمت دوباره و زخم گلوی تو
با بوسه های دل شکنم درد می کند
 
می بوسمت دوباره و حس می کنی تو هم
با بوسه ای لب و دهنم درد می کند
 
تقصیر باد نیست که آشفته زلف توست
انگشتهای شانه زنم درد می کند
24
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریز
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت