ای بانی شکسته دل بی قراریم

ای بانی شکسته دل بی قراریم
شرمنده هستم از تو و این آه و زاریم
 
قامت کمان شده همه دیوارهای شهر
ازبسکه گشته بهر قدم دست یاریم
 
سیلی و تازیانه و طعنه که درد نیست
این انتظار آمدنت زخم کاریم
 
آنروز وقت رفتن خویش لحظه وداع
بابا نگفتی ام که به زجر می سپاریم
 
هرلحظه اشک عمه مرا میکشد که گفت
خواهم شوم سپر به تنت می گذاریم؟
 
حالا که آمدی تو به دقت نگاه کن
می آیدت به چشم نحیف و نزاریم؟
 
گفتی میان دخترکان بهر مادرت
آیینه بودم و کنون آیینه کاریم
 
پهلو و گوشواره و دندان شیری ام
هرسه شکسته میبرم این یادگاریم
 
من میروم برگ و بر ساقه ام شده
سبز و کبود مثل درخت بهاریم
28
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | وداع با اهل حرم امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعر ابراهیم بازیار
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت