اینجا که زخم از درِ هر خانه میزنند

اینجا که زخم از درِ هر خانه میزنند
اینجا که بند بر پَر پروانه میزنند
 
خون میچکد ز گوشه چشمان خاکی ات
وقتی که پلک های غریبانه میزنند
 
با گوشواره های خودم ناز میکنند
این دختران که سنگ به ویرانه میزنند
 
مویی نمانده تا که ببافی هزار شکر
مویی نمانده باز چرا شانه میزنند
 
دستی بکش به زبری رویم که حق دهی
نامردهای شام چه مردانه میزنند
 
دستم برای لمس لبت هم تکان نخورد
از بس که تازیانه بر این شانه میزنند
 
حتماً عمو نبود که با گریه عمه گفت :
دارند حرف تو در خانه میزنند
17
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریز
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت