اگر چه زخمی و خاموش و سر جدا آورد

اگر چه زخمی و خاموش و سر جدا آورد
تو را برای من از عرشِ نی خدا آورد
 
تو را به روی طبق روی دست های بلند
برای گرمی این بزم بی نوا آورد
 
قدم گذار به چشمی که ریخت مژگانش
سرم به گوشۀ ویرانه ام صفا آورد
 
نه دست مانده برایم نه پا، ولی عمه
مرا برای تو از زیر دست و پا آورد
 
"عدو شود سبب خیر اگر..."تو را دیدم
ولی نپرس عزیزم سرم چه ها آورد
 
به قصد کشت سراغم گرفت یک سیلی
و باز نیت خود را ادا به جا آورد
 
به پاره معجر ما هم طمع نمود آن که
مرا به حلقۀ چشمان بی حیا آورد
 
دلم برای عمو سوخت پیش نامردی
که قرص نان تصدق برای ما آورد
 
مرا تو کشتی و زینب برای تدفینم
اگرچه شام کفن داشت، بوریا آورد
18
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریز
شاعرحسن لطفی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت