اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را

اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را
 
نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی
که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را
 
نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان
به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را
 
فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد
بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را
 
لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست
برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را
 
ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید
مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را
 
به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچارم
به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را
 
کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست
چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟
27
0
موضوعوفات حضرت سكينه (سلام الله علیها)
گریزقتلگاه امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرعلی انسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج امیر کرمانشاهی
حاج مهدی سماواتی
حاج مهدی سلحشور
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت