دادم به دستهای عمو مشک آب را

دادم به دستهای عمو مشک آب را
تا خوش کنم کمی دل خون رباب را
 
دیدم قمر شکست و خجالت کشید و رفت
دیدم کنار مقتل ماه آفتاب را
 
گلها بدون آب گلابی نمی دهند
اما گرفت حرمله از گل گلاب را
 
با آب قهر کرد عروس ابوتراب
تا ریخت روی صورت طفلش تراب را
 
نفرین به شمر، هرچه پدر را صدا زدم
از حنجر بریده شنیدم جواب را
 
بعد از غروب روز دهم چشم هیچ کس
دیگر ندید ثانیه ای رنگ خواب را
 
راهب بغل گرفت سرش را بجای من
شانه کشید گیسوی از خون خضاب را
 
بودیم در میانه ی نامحرمان اسیر
محرم نمانده بود بگیرد رکاب را
 
می خواستم سکینه ی قلب پدرشوم
با آستین پاره گرفتم حجاب را
 
بردند تا محله ی برده فروش ها
مستوره های حضرت ختمی مآب را
 
سر بود بی تعادل و رقصید نیزه دار
تا بیشتر دهد به حرم اضطراب را
 
ماتم گرفته‌ام چه کنم بشنود اگر
ام البنین قضیه‌ی بزم شراب را
6
0
موضوعوفات حضرت سكينه (سلام الله علیها)
گریزتاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام) | شهادت حضرت علی اصغر (علیه السلام) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرگروه یا مظلوم
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت