السلام علیک یا عطشان چه بلایی سر لبت آمد!؟

السلام علیک یا عطشان
چه بلایی سر لبت آمد!؟
تا من و تو به وصل هم برسیم
جان به لبهای زینبت آمد  
 
زینت شانه های پیغمبر
السلام علیک یا مظلوم
چقدر چهره ات شکسته شده !
السلام و علیک یا مغموم
 
با تو قهرم ! پدر کجا بودی؟
بی من و خواهرت کجا رفتی!؟
دلخورم از تو ؛عصر عاشورا
بی خداحافظی چرا رفتی؟
 
سر عباس تا سر نی رفت
خیمه ها گر گرفت , بلوا شد
تا که دیدند بی علمداریم
سر یک گوشواره دعوا شد
 
من غرورم جریحه دار شده
شاکی از دست ساربان هستم
کعبه نی ها مدام می گویند
دست و پا گیر کاروان هستم
 
سر بازاردیدنی بودیم !
دید زلفت که ما پریشانیم
عمه ام داد می زد ای مردم
به پیمبر قسم مسلمانیم
 
معجرم را سر کسی دیدم
چادرم را سر یکی دیگر
با عبایت نماز می خواند
مشرکی پشت مشرکی دیگر
 
دختر حرمله چه مغرور است !
بر سر بام دف تکان می داد
او خبر داشت که یتیم شدم
پدرش را به من نشان می داد
 
کاش قرآن پدر نمی خواندی!
خیزران از لب تو , دلخور شد
اولین ضربه را که زد ؛ دیدم
چوب خط صبوریم پر شد
 
عمه با من نبود , می مردم
پای طشت طلا نجاتم داد
نه فقط شام , کربلا , کوفه
خواهرت بارها نجاتم داد
 
بالهای شکسته ای دارم
پر زدن با تو کاش راهی داشت
شام ویران به جای ویرانه
گاش گودال قتلگاهی داشت
 
علقمه , مشک , ساقی و اصغر
شده سر مشق گریه هام پدر
بردن من به نفع زینب توست
درد سر را ببر زشام پدر
25
0
موضوعشهادت حضرت رقيه بنت الحسين (سلام الله عليها)
گریزعاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | عصر عاشورا، شام غریبان و اسارت کاروان امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان | ورود كاروان اسرا به شام و مجلس یزید امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعروحید قاسمی
قالبچهار پاره
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی

حاج محمود کریمی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت