ایها المظلوم-ayohalmazloom
شعر و اشعار ولادت امام رضا علیه السلام بهمراه صوت سبک و گریز اشعار
لطفاً برای جستجوی گریز های متفاوت در این مناسبت به کادر جستجوی گریز در سمت راست صفحه مراجعه فرمایید
نمایش هر صفحهمورد
بود امشب مرغ دلها در هوای کوی جانان
هم رود سوی مدینه، هم رود سوی خراسان
 
به دنیا آمده.. گل کاظم رضا
به شادی مادرش.. کند شکر خدا
 
رضا جانم رضا
رضا جانم رضا
رصا جانم رضا
رضا جانم رضا 
 
هشتمین ماه ولایت،حجت پاک خدایی
جشن میلادش به پا شد درحریم کبریایی
 
ستاره بر سرش.. ببارد از سما
به لبهای همه... ملائک مرحبا
 
رضا جانم رضا
رضا جانم رضا
رصا جانم رضا
رضا جانم رضا
 
آمده دریای علم وعالم آل پیمبر
شادمان در جنت حق، مرتضی، زهرای اطهر
 
بود پادشه... سریر ارتضا
شود در عالمین... خدا از او رضا
 
رضا جانم رضا
رضا جانم رضا
رصا جانم رضا
رضا جانم رضا
 
افتخار ما بود که، او بود مهمان ایران
چشم امید مریدان جملگی سوی خراسان
 
غریبان را امید... ضعیفان را معین
در آن دنیا شود.. شفیع زائرین
 
رضا جانم رضا
رضا جانم رضا
رصا جانم رضا
رضا جانم رضا
 
روز میلاد رضا صحن وسرایش غرق نور است
شهر مشهد پر ز زائر، مرکز جشن وسرورست
 
تمام مشهدش...شود غرق صفا
به لبهای همه... رضا جانم رضا
 
رضا جانم رضا
رضا جانم رضا
رصا جانم رضا
رضا جانم رضا
تو بودی بهاری که پایان نداشت
کسی مثل تو دست احسان نداشت
 
تو احسانِ بارانی و این زمین
به جز فیض چشم تو باران نداشت
 
کرامت، سخاوت، سیادت،کسی
شبیه تو این قدر، عنوان نداشت
 
چنان می درخشی در آفاق ما
که میلی به خورشید، ایران نداشت
 
قرارست فردا نجاتم دهی
زمانی که این نوکرت جان نداشت
 
تو یک شهر را سائلت کرده ای
چرا که گدایت غم نان نداشت
 
تو تنها مسیر دُرست منی
جهانم بدون تو سامان نداشت
 
تو حصن حصین همه عالمی
ندارد تو را هر که ایمان نداشت
 
رواقت بهشت است و با تو دگر
نیازی به جنت خراسان نداشت
 
تو آرامش روزگار منی
تمامی دار و ندار منی
 
کسی از گدایت شدن بد ندید
کسی بین ما با شما سد ندید
 
جهان از فرشته به دور ضریح
چنین جمع پر رفت و آمد ندید
 
کسی زائری را ز سمت حرم
که با دست خالی بیاید ندید
 
کسی در مرام امام رئوف
گنهکار اینجا نیاید ندید
 
حرم بر دل زائرت نعمتی…
که در آرزویش بماند ندید
 
دلم تا کنون هیچ خیر از کسی
بجز شخص آقای مشهد ندید
 
کسی از زبان گدای درت
بگوید که آقا، ندارد، ندید
 
نگاهت هوادار هر زائر است
و خواهش ز تو کار هر زائر است
 
جهان مرا آبرو داده ای
به آهوی قلبم تو رو داده ای
 
تو از کودکی هر چه را در دلم…
که من داشتم آرزو، داده ای
 
امام من ای حامیِ مهربان
به تقوایِ من رنگ و بو داده ای
 
تن زیر بار گناه مرا
به خاک حرم شستشو داده ای
 
اگر اهل شعرم اگر عاشقم
تو بر من چنین خُلق و خو داده ای
 
اگر قطره ای معرفت خواستم
سبو در سبو در سبو داده ای
 
تو از آستان بوسی این حرم
به زوّار روی نکو داده ای
 
من و آرزوی شب آخرم
بیا در دم مرگ بالا سرم
چون کویر تشنه‌ای محتاج بارانیم ما
همتی ای‌دل که دل‌تنگ خراسانیم ما
 
نیمِ‌دل مشتاق مشهد، نیمِ‌دل مشتاق قم
بین این خواهر-برادر مثل سمنانیم ما
 
پادشاهی دوعالم را به دست آورده‌ایم
تا گدای کوچکی از خیل سلطانیم ما
 
خلوتی داریم در کنج حرم با یاد او
وقتی از چشم تمام خلق پنهانیم ما
 
هر زمان در جمع حرف از آرزوها می‌شود
جز زیارت حاجتی دیگر نمی‌دانیم ما
 
از میان خیل القاب و عناوین در جهان
آن‌چه سلطان می‌پسندد بی‌گمان آنیم ما
 
تا که فهمیدیم می‌آید به استقبال‌مان
از همان آغاز هم مشتاق پایانیم ما
 
گنبد افلاکیان نور است و ما پروانه‌ایم
‌ساکنان آستان قدسی این خانه‌ایم
 
بس که پرکرده فضای صحن را فریادها
نیست پیدا در حریمت های‌وهوی بادها
 
کور بینا شد، فلج پا شد، گدا روزی گرفت
پشت هم رخ می‌دهد اینجا از این رخدادها
 
جمله‌ای تکرار شد، هرصحن را پر کرده است؛
“کار من با گوشه‌ی چشم تو راه افتاد”ها
 
می‌شود حس‌کرد از فیروزه‌کاری‌های صحن
حسرت دیوارها را در دل شمشادها
 
از شفای درد پشت پنجره فهمیده‌ام
نرم شد از اشک زائرها دل فولادها
 
ضامن آهوشدی، صیاد آهو را رهاند
شک نمی‌کردند در خوش‌قولی‌أت صیّادها
 
پایتخت کشور دل‌های عالم مشهد است
مانده حسرت در دل تهران‌وعشق‌آبادها
 
از فراق کربلا دیگر چه‌غم داریم ما
چون‌که در هرگوشه‌ی ایران حرم داریم ما
 
با همان شوقی که از آغاز روشن مانده است
در دل ما حسرت پرواز روشن مانده است
 
” آمدم ای شاه” شد شیرین‌ترین آوای ما
تا قیامت شور این آواز روشن مانده است
 
ناامید از جا گرفتن در دل او نیستیم
کورسوی کوچک ابراز روشن مانده است
 
فاصله بسیار نزدیک است در دل‌ها به‌هم
این معانی نزد اهل راز روشن مانده است
 
کارهای غیر ممکن نیز ممکن می‌شوند
پس در اینجا معنی اعجاز روشن مانده است
 
سایه‌ی موسی‌بن‌جعفر بر سر ایران ماست
نوری از این خانه در شیراز روشن مانده است
 
بازهم امشب شب این‌شهر بی‌خورشید نیست
چل‌چراغ گنبد او باز روشن مانده است
 
در طواف است و مسیرش را نخواهد کرد گم
دل کبوتروار بین مشهد و شیراز و قم
 
در کنار خوب‌ها گمراه می‌آید حرم
با تمام زائرانش راه می‌آید حرم
 
هیچ‌فرقی نیست بین زائرانش، چون‌که هم
بنده می‌آید حرم، هم شاه می‌آید حرم
 
لحظه‌ای خالی نمی‌ماند اگر دقت کنیم
روزها خورشید و شب‌ها ماه می‌آید حرم
 
رتبه‌ها برعکس دنیا می‌دهد اینجا جواب
کوه از شوق تو مثل کاه می‌آید حرم
 
گرچه در ظاهر بدی قصد زیارت کرده است
در حقیقت عارف بالله می‌آید حرم
 
هرکه می‌خواهد ببیند قطعه‌ای از عرش را
راه خود را می‌کند کوتاه؛ می‌آید حرم
 
خوش‌به‌حال هرکسی که ساکن شهر قم است
گاه می‌آید حرم، بی‌گاه می‌آید حرم….
 
ملجأ هر آشنا، غم‌خوار هر بیگانه‌اند
سیزده معصوم در این‌خانه صاحب‌خانه‌اند
 
هیچ‌کس از این‌حرم با دست‌خالی برنگشت
از جوار لطف او هرگز محالی برنگشت
 
این حرم آرامش محض است و از آغوش او
هرکسی برگشت، با آشفته‌حالی برنگشت
 
اولین باری که اینجا آمدم، عاشق شدم
از کنار او دلم در خردسالی برنگشت
 
پیش‌ازاین‌ها قم کویر شوره‌زار خشک بود
بعد او اما به خاکش خشکسالی برنگشت
 
این حرم خاصیتش علامه‌پروربودن است
طالب علم از حریمش بی‌تعالی برنگشت
 
این چه رازی شد که جز با نیت او مرعشی
از کنار مرقد مولی‌الموالی برنگشت
 
گرچه ما همسایه‌ی خوبی برایش نیستیم
روی او یک‌لحظه هم از این اهالی برنگشت
 
ناگهان دل را به سمت‌وسوی دیگر می‌کشم
با نسیمی از حرم تا جمکران پر می‌کشم
 
وقت وصف تو زبانم در دهان می‌ایستد
در بیان آن معانی از بیان می‌ایستد
 
صاحب‌العصری و می‌چرخد زمان با اذن تو
هر زمان یاد تو می‌افتم، زمان می‌ایستد
 
هم‌نشین درد‌دل‌های زیادش می‌شوی
زائرت هر گوشه‌ای از جمکران می‌ایستد
 
بی خبر از وسعت لطف‌وبزرگی‌های توست
هرکسی چشم‌انتظار دیگران می‌ایستد
 
از خدا امر ظهورت را تقاضا می‌کند
هر زمان دستی به‌سمت آسمان می‌ایستد
 
روح با شوق تو برمی‌خیزد از جسم جهان
جسم اگر روزی تو را حس کرد، جان می‌ایستد
 
آن‌زمان‌که می‌رسد بانگ “اناالمهدی” به‌گوش
کعبه برمی‌خیزد از جا و اذان می‌ایستد.
 
عمر داغ دوری از تو رو به پایان می‌شود
عاقبت یک‌روز این آتش گلستان می‌شود
چشم خود را بستم و دیدم حرم را بازهم
احترام خادمانِ محترم را بازهم
 
بین من با تو فقط یک چشم بستن فاصله‌است
احتیاجی نیست بردارم قدم را بازهم
 
چشم خود را بستم و دیدم که با نقاره‌ها
در دلم کوبیدن باب‌الکرم را بازهم
 
چشم خود را بستم و دیدم که قبلِ آمدن
می‌کشیدی بر گناهانم قلم را بازهم
 
چشم خود را بستم و دیدم شبی با ویلچر
می‌برم آهسته سمتت مادرم را بازهم
 
از کریمان”خانی”اش در گوشی‌ام آواز خواند
قلب من می‌خواند با او ” آمدم ” را باز هم
 
چشم خود را بستم و دیدم که دادی زودتر
حاجت آنکه نمی‌آید حرم را بازهم
 
چشم خود را بستم و دیدم خودت برداشتی
بی صدا از شانه‌هایش بارِ غم را باز هم
 
چشم خود را بستم و خواندم میان صحن تو
زیر لبها شعرهای محتشم را بازهم
 
بازکردم چشم را دیدم به دستم داده‌ای
تو برات کربلایی پشت هم را بازهم
 
آنقدر دادی مکرر در مکرر دَم‌به‌دَم
تا بگویم تا قیامت “بازهم” را بازهم
 
هرکسی هرجا که باشد پَر به مشهد می‌کشد
یاااااا علی موسی الرضااااا را تا که با مَد می‌کشد
 
بسکه مشتاق‌اند دلها بر خراسانِ رضا
سِیل آمد سیل هم شد باز مهمان رضا
 
شستنِ دلهای ما هیچ است وقتی دیده‌ایم
آب هم تطهیر می‌شد زیر باران رضا
 
این حرم بسیار دیده سالها و قرنها
سیلِ اشک زائران و سیلِ احسان رضا
 
اولیا جمع‌اند شبها در حرم فهمیده‌اند
فاطمه هرشب می‌آید در شبستان رضا
 
باید از دُرّ نجف می‌ساختند این قبله را
من نجف را دیده‌ام در پیش ایوان رضا
 
در حرم بودم در و دیوار می‌گفتند علی
هِی گریبان می‌درم با هر علی‌جانِ رضا
 
ما از این آقا خدا تنها خدا را خواستیم
مابقی را خواستیم از زیردستانِ رضا
 
کوزه‌ام سیرابِ آب سرد سقاخانه‌ام
بی نیاز از دست میکائیلم از نان رضا
 
اقتداری هست اگر با ما فقط الطاف اوست
چارده قرن است نام ماست ایران رضا
 
وقت جان دادن خدایا کاش با این جان دهم
ای به قربان حسین و ای به قربان رضا
 
در شلوغی یاد چشمان غریبت سوختیم
ما همه یک عمر با یابن‌الشبیبت سوختیم
کاش ای سالک، مسیرِ حق روی
مَردِ رَه گَردی، اسیرِ حق شوی
 
سِرّ توحیدی، ولای مرتضاست
شَرطِ توحیدی، تولّای رضاست
 
هر دلی، کز راهِ مولا می‌رود
طورِ سینای رضا را می‌رود
 
هر کسی سلمانِ مولا می‌شود
با رضا، غرقِ تولّا می‌شود
 
گنبد و گلدسته‌ی شاه نجف
می‌برد دل را خراسان، صف به صف
 
از نجف تا مشهد ایوانِ علیست
از مدینه تا قم، اُستانِ علیست
 
هستیِ ما، مؤمنات و مؤمنین
دو علی، دو فاطمه، تا یومِ دین
 
شهرِ معصومه که خود بابُ الرضاست
پایتختِ عترتِ آل عباست
 
کوریِ چشمِ همه، عدوانِ ما
پایتختِ مهدی است ایرانِ ما
 
خاکِ ما، فتحُ الفُتوحِ مجتباست
فاتحِ ایران، شهیدِ کربلاست
 
چون حسن، دل‌های ما را شاد کرد
پس رضا، ویرانه را آباد کرد
 
هر قدم برداشت، آنجا نور شد
از شلمچه تا به نیشابور شد
 
چند سالی پایتختش طوس ماند
لیک، ایران با رضا مَانوس ماند
 
این وطن، مُلکِ سریرِ ارتضاست
کشورِ سلطان علی موسی الرضاست
 
سلطنت از آنِ ایران است و بس
شاهِ ما شاه خراسان است و بس
 
چون قدم برداشت سوی خاک ما
دید در پایش قلوبِ پاک ما
 
هست خاکِ این وطن، جامِ جمَش
ریشه‌ی حبُّ الوطن، در مقدمش
 
او چو آمد، پا در این خِطّه گذاشت
یادگارانی، به هر قطعه گذاشت
 
از عنایاتِ امیرالمؤمنین
کشورِ موسیَ بنِ جعفر را ببین
 
هر مَلَک، از طوس می‌گیرد سراغ
تا حریمِ تربتِ شاهِ چراغ
 
بانوی قم، دخترِ دلبندِ اوست
حضرتِ روحِ خدا فرزند اوست
 
خود رضا، بابای ایمانیِ ماست
هدیه‌اَش، یارِ خراسانیِ ماست
 
رعیتِ سلطان، مطیعِ رهبر است
سایه‌ی سلطان، هَماره بر سر است
 
روز میلاد رضا، روز خداست
روز رئفت، روز احسان بر گداست
 
ما که جز خاکِ سَرایش نیستیم
دست‌بردار از ولایش نیستیم
 
سالروزِ اوست، اِنفاقی دگر
جشنِ ما تجدیدِ میثاقی دگر
 
ما بر این در، با تولّا آمدیم
در پِیِ تبریکِ زهرا آمدیم
 
وقتِ دقُ الباب، شد ذکرِ همه
حق مبارک، ای عزیز فاطمه
 
باز کن در، غرقِ میلادیم ما
طالبِ دیدارِ نوزادیم ما
 
بس بر این دیدار، لَه لَه می‌زنیم
بوسه بر قنداقِ آن شه می‌زنیم
 
گفت موسی با رضا، روحی فِداک
آمدی! ای زاده‌ی اَصلابِ پاک
 
نجمه بانو! مقدمَش تبریک باد
مژده، ایامِ فرج نزدیک باد
 
نورِ چشمَت را کمی تربت بده
گوش، بر دورانی از غیبت بده
 
بعدِ چندین نسل، از این نورِ چشم
می‌شود مهدیِ او، مستورِ چشم
 
می‌رسد روزی که آید در حرم
می‌رسد، آن نورِ چشمانِ ترم
 
تکیه بر کعبه، زنَد بانکِ صَلا
این منم، پورِ شهیدِ کربلا
 
آنکه عطشان نحر شد، بینِ دو نهر
رَاسِ او گردانده می‌شد، شهر شهر
 
کوفه کم نگذاشت از آزارها
عترتش آواره در بازارها
 
وای، از ویرانه و بازارِ شام
حال، روزِ انتقام است انتقام
 
آمدم در زادگاهی محترم
تا بگیرم انتقامِ مادرم
خدا وقتی به جسمَش ریخت در روز ازل جان را
به قلبم داد عشقِ حضرتِ شاهِ خراسان را
 
دمید از ذره ذره روح خود بر ضامنِ آهو
وَ این یعنی ضمانت کن پس از این هر پریشان را
 
تمام مهربانی شد خلاصه کنجِ لبخندش
هوایِ رأفتش هر لحظه نازل کرد باران را
 
به دنیا آمده چشم و چراغ حضرتِ نجمه(س)
ببین گهواره دارد در بغل آیاتِ قران را
 
نگاهِ عالم ِ آل محمد(ع) بر پدر زل زد
تماشا میکند موسی بن جعفر(ع) فقه و عرفان را
 
سلامی عرض کن تا که ببینی در کنار خود
خودِ آرامش جان را؛ امامَ الإنس والجان را
 
فراری میشود درد از وجودت، زود راهی شو…
بگیر از پنجره فولاد جرعه جرعه درمان را
 
به پابوسی فراخوان داده تا سائل شود سیراب
شود با معرفت مأنوس، معنا کرده انسان را
 
علی-موسی الرضا(ع) آنکه به عشقِ حیدر کرار
به آبِ نابِ سقاخانه “سلمان” کرده مهمان را
 
طلایِ گنبدش جلب توجّه میکند دائم
غبارِ مرقدش جذّاب کرده خاکِ ایران را
 
چنان محتاج ها را کرده مستغنی که تا محشر
نخواهد خورد سائل قدرِ “آنی” غصهٔ نان را
 
علی(ع) شاه نجف پیمانهٔ فقر مرا پُر کرد
اگر در وصف شاهِ طوس گفتم لفظِ سلطان را
 
به دیدارش زمان احتضارم سخت دل بستم
که میبینم چنین؛ جان دادنِ بسیار آسان را!
نخل زردم جوانه می خواهم
کفترم آب و دانه می خواهم
 
بر فراز مناره های حرم
گوشه ای باز لانه می خواهم
 
روی پرهای من بزن مُهری
بی نشانم نشانه می خواهم
 
کفتر خانگی این حرمم
دانه از اهل خانه می خواهم
 
در کنار رواق دار الزُّهد
منزلی جاودانه می خواهم
 
***خانه جز این حرم نمی خواهم
پَرِ پرواز هم نمی خواهم
 
آستان بوس خود خطابم کن
بد حسابم ولی حسابم کن
 
برکه ی خشکم و گل آلودم
کوثر معرفت ، گلابم کن
 
قَسَمت می دهم به جان جواد
بعد اگر خواستی جوابم کن
 
کرمت گر اجازه داد آقا
پیش چشم همه خرابم کن
 
من شبیه دعای بی روحم
روح ادعیّه ، مستجابم کن
 
***ای خداوند عشق ، اى احساس
نظری کن به خاطر عباس
 
مهربانی که روح احسانی
درد من را تو خوب می دانی
 
حقّ همسایه جا نیاوردم
نیست این شیوه ی مسلمانی
 
ولی ای با وفا پناهم ده
هرچه باشد تو از بزرگانی
 
لحظه ای که جنازه ام آمد
وایِ من گر که رویگردانی
 
وای آقا چه قدر می آید
به تو لفظ شریف سلطانی
 
***گفته ام هر کنار در هر سو
ضامنم هست ضامن آهو
پسر فاطمه سلام سلام
طلب حاجت از شما داریم
هر که هستیم یا بدیم یا خوب
در دل عشق امام رضا داریم
 
 
آسمان با ستاره و ماهش 
در زمین مدینه مهمان است
جبرئیل از بهشت آمده است
روی دستش گلاب و قرآن است
 
 
روز میلاد توست یا سلطان
داخل مجلست دعا کردیم
رک بگوییم امشب ای آقا 
هوس مشهدالرضا کردیم
 
 
امشب از راه دور ای آقا 
برضریحت دخیل را بستیم
فخر ما این بس است تا محشر
همه همسایه ی رضا هستیم
 
 
چشم در چشم حلقه های ضریح
دست در دست پنجره فولاد
آمدم تا که حرفهایم را 
بزنم با تو هرچه باداباد
 
 
جشن میلادتان در این هیأت
یابن الزهرا چه جشن پر شوریست
گرچه دوریم از حرم اما 
 دلمان مثل صحن جمهوریست
 
 
به خدا از درون گهواره 
نوکر آل سید نجفم
این جهان عاشق رضا هستم 
حشر هم با امام رضا طرفم
 
 
منم از عاشقان هیأتیت
افتخاریست رخت رعیتیت
به چه کار آیدم طعام بهشت
دوست دارم غذای حضرتیت
 
 
من که بیمار عشق سلطانم
تا قیامت تبم نمی افتد
تا نفس روز و شب به سینه بُود
یا رضا از لبم نمی افتد
اگرچه دیدن بیت خدا صفا دارد
مدینه بیشتر از هرکجا صفا دارد
 
به کوچه کوچۀ او عطر وحی پاشیدند
عبورکردن از این کوچه ها صفا دارد
 
 
دوباره بوی شکفتن رسیده و گفتند
حریم گلشن سبز ولا صفا دارد
 
خدا به نجمه عطا کرد نجم ثاقب را
فضای نُه فلک از این عطا صفا دارد
 
خبردهید که آمد رئوف اهل البیت
زمین به یُمن قدوم رضا صفا دارد
 
جمال روشن شمس الشموس دیدنی است
جهان ز جلوۀ شمس الضحا صفا دارد
 
از این وجود مقّدس ببین  پس از یک قرن
هنوز این حرم دل گشا صفا دارد
 
بیا به سیر گلستان روضة الجنه
که این بهشت امید و وفا صفا دارد
 
فضای این حرم قدس غرق توحید است
نفس کشیدن در این فضا صفا دارد
 
تفاوتی نکند جای جای این گلزار
رواق و مسجد و صحن و سرا صفا دارد
 
زلال زمزم اشک مجاور و زائر
به شور و حال رضا یا رضا صفا دارد
 
 
در این حریم دل زائران حضرت او
میان خلوت و اشک و دعا صفا دارد
 
هزار عقده ز دل باز می شود این جا
زبس که این حرم باصفا صفا دارد
 
حریم اوست حرمخانۀ خداوندی
چنان که دیدن عرش علا صفا دارد
 
زتشنگان حریمش بپُرس می گویند
چقدر دیدن آب بقا صفا دارد
 
اگرچه گنبد فیروزه فام او زیباست
نظر به گنبد زرد طلا صفا دارد
 
غبار درگه این آستان شفاخیز است
بهار رحمت دارالشفا صفا دارد
 
جبین گذار دمی بر سر قدمگاهش
ببین که دیدن آن جای پا صفا دارد
 
هنوز مکتب علم و فضیلت و تقوا
ز نور عالم آل عبا صفا دارد
 
گرفته شوکت و فّر از ولایتش دل ها
اگر که خانۀ دل های ما صفا دارد
 
 
دمی که او به شفاعت به حشر برخیزد
خدا گواست که یوم الجزا صفا دارد
 
شکوفه بار شده طبعم از توّلایش
مگو که شعر «وفائی»چرا صفا دارد
ابتدای حرم امام رضا
انتهای حرم امام رضا
بین صحن و رواق و توی حیاط
همه جای حرم امام رضا
کیست آن که دل از همه برده؟
دلربای حرم امام رضا
چقدر بنده رو زده اینجا
به خدای حرم، امام رضا
تو مقامت کریمی است آقا
من گدای حرم، امام رضا
 
ای حرم دارِ باصفا سلطان
السّلامُ علیک یا سلطان
 
 
ای بزرگ، ای امام آقاجان
شاه عالی مقام آقاجان
فقر من شرط نوکریست، بنام
این گدا را غلام آقاجان
این کبوتر به غیر دام شما
نمی افتد به دام آقاجان
زائرم، دلشکسته ام، زارم
نوکر تو، گدام آقاجان
به سلامٌ علیک من تو بگو
و علیک السّلام آقاجان
 
ای شه ملک طوس، ادرکنی
یا انیس النُّفوس، ادرکنی
 
 
آمدی تو دلم قرار گرفت
محضر شاه عشق بار گرفت
یا امام الرّئوف از کرمت
بنده ی مفلس اعتبار گرفت
زلف نوکر به پنجره فولاد
وصل شد، تا ابد جوار گرفت
مادرت جارویی به دستم داد
در رواقت برام کار گرفت
نوکری توی صحن گوهرشاد
گفت منبر عجب غبار گرفت!
 
شب تاریک، نور نزدیک است
به گمانم ظهور نزدیک است
 
 
شب وصل است و باد می آید
دل غزلخوان و شاد می آید
صوت نقّاره ی شما باز از
سمت باب الجواد می آید
یعنی از آل حضرت زهرا
باز باب المراد می آید
شاعران مدح او نمی گویید
صله دارد زیاد می آید
دعبلت نیستم ولی آقا
شاعری بی سواد می آید
 
تا بگوید همه کس و کارم
من فقیرم، فقط تو را دارم
 
 
آنقدر شأن مدحتان بالاست
که قلم عاجزست، نازیباست
چون منی مدح حضرتت گویم
کار، کار امام صادق هاست:
مصلح امت، عالم و عادل
منجی دادرس به روز جزاست
دور او ایمنند نوع بشر
او امان و پناه خلق خداست
سخنش حکمت و سکوتش علم
این فقط گوشه ای ز مدح رضاست
 
مایه ی فخر و عزّتست رضا
موجب خیر و برکتست رضا
 
 
تا که ما مشهدالرّضا داریم
نجف و شهر کربلا داریم
با خراسان حضرتت ارباب
کاظمینیّ و سامرا داریم
در قم اصلاً کنار خواهر تو
نزد زهرا همیشه جا داریم
لطف موسی بن جعفر است که ما
این همه یار دلربا داریم
 
همه دار و ندارمان مولاست
هستی ما تصدق زهراست
 
 
ماه ذیقعده ماه پرور شد
شب تاریک با شما سر شد
کوچه های مدینه بار دگر
از گلی فاطمی معطّر شد
همه گفتند حضرت موسا
شده بابا و نجمه مادر شد
با حضورت مدینه آن ایّام
به گمانم پر از کبوتر شد
بعد میلاد روی دست پدر
لب تو از فرات تا تر شد
 
گفتی ای جد تشنه کام حسین
به لب تشنه ات سلام حسین
مدینه غرق هیاهو مدینه غرق خبر
خبر خبر که رسیده دوباره فوق بشر
رسیده قبله ی خورشید و قبله گاه قمر
رسیده حضرت باران در این خجسته سحر
 
خبر خبر که بهار عطای ذوالمنن است
شب تولد سلطان دین ابوالحسن است
 
 
بهشت می وزد امشب ز خاک کوی رضا
ملائکند یکایک به گرد روی رضا
زدند خیل فرشته می از سبوی رضا
جهان معطر و خوشبو شده ز بوی رضا
 
چه نازنین پسری روی دامن موساست
که او مسیح مسیحای حضرت عیساست
 
به شوق مشهد او بیقرارم از این راه
به روی لب همه دم ذکر یارم از این راه
سر از بهشت رضا برندارم از این راه
به سینه دست ادب می گذارم از این راه
 
سلام می دهم و می شوم مسافر او
به اشک دیده بگویم که ضامن آهو
 
 
تو کیستی که جهان پر شد از عنایت تو
که هست شرط قبولی دین ولایت تو
چنان گرفته جهان را تب کرامت تو
نشسته بر دل فیروزه ها محبت تو
 
تویی که کعبه به دور سر تو می گردد
به شوق دور سر مادر تو می گردد
 
در این هوای کرامت کرامت تو خوش است
خدا گواست که ما را زیارت تو خوش است
بر این مسافر خسته عنایت تو خوش است
دل رمیده ی ما را ضمانت تو خوش است
 
بیا بیا و کرم کن که اربعین بروم
من از نجف به دم یا رضا رضا به حرم
 
اگر چه روسیهم دلخوشم تو را دارم
دلی به شوق حریم تو مبتلا دارم
غریبه ام که فقط چون تو آشنا دارم
که با تو من نجف و با تو کربلا دارم
 
تویی همان که حریمت پناه زائرهاست
همان که مشهد تو کعبه ی مسافرهاست
 
 
تو ضامنی و دلم شد به راه آهوها
تویی نفس نفس و آه آه آهوها
نوشته در صفحات نگاه آهوها
تو آمدی و شدی جان پناه آهوها
 
تو ای جمال خدا و علی میانه ی قاب
دل رمیده ی ما را چو آهوان دریاب
ای عرشیان به شهر خراسان سفر کنید
شب را در این بهشتِ الهی سحر کنید
با زائران این حرم‌الله سر کنید
مدح رضا چو آیۀ قرآن ز بر کنید
 
عید بزرگ شیعۀ آل پیمبر است
میلاد هشتمین حجج‌اللهِ اکبر است
 
ای دل بگیر جان و به جانان نظاره کن
بر چهرۀ حقیقت ایمان نظاره کن
یک لحظه بر تمامی قرآن نظاره کن
در دست نجمه، نجم فروزان نظاره کن
 
میلاد پارۀ تن زهرا و احمد است
شمس‌الشموس، عالِمِ آل محمد است
 
او مظهر جمال خداوند اکبر است
آیینۀ تمام‌نمای پیمبر است
خورشید نجمه یا مهِ افلاک‌پرور است
قرآن روی سینۀ موسی‌بن‌جعفر است
 
بر خلق آسمان و زمین مقتداست او
جان رونما دهید که روی خداست او
 
روشن هزار سینۀ سینا به نور او
چشم هزار موسی عمران به طور او
صف بسته‌اند خیل رسل در حضور او
دل، بحر بی‌کرانه‌ای از شوق و شور او
 
ریزد برات عفو خدا از نظاره‌اش
دوزخ بهشت می‌شود از یک اشاره‌اش..
 
ای خلق، خاکِ پای تو یا ثامن‌الحجج
جان جهان فدای تو یا ثامن‌الحجج
قرآن پر از ثنای تو یا ثامن‌الحجج
ایمان بود ولای تو یا ثامن‌الحجج
 
دین را به جز ولای تو اصل و اصول نیست
«تهلیل» بی ولای تو هرگز قبول نیست..
 
پاییز بوستان دل ما، بهار توست
در شهر طوسی و همه عالم دیار توست
گل‌بوسۀ امام زمان بر مزار توست
شیعه به هر کجا که رود در کنار توست
 
چشم و چراغ و محفلم اینجاست یا رضا
هر جا سفر کنم، دلم اینجاست یا رضا...
گاه گاهی سختی فولاد می آید به کار
گاه اشک کورِ مادر زاد می آید به کار
 
دل همان سنگی است که نقش و نگارش را فقط
تیشهء معمار گوهر شاد می آید به کار
 
نام شیرین تو را از بس که بردم ،یافتم
آنچه را در دکّهء قنّاد می آید به کار
 
آتش محشر خنک می گردد از چشم ترت
آب سقّا خانه در مُرداد می آید به کار
 
من فقط کافی است مهمان تو باشم، پیش تو
لقمه ای هم کز دهن افتاد می آید به کار
 
***هر کسی در بارگاه حق مؤیّد می شود
خاکِسار عالم آل محِمّد می شود
 
در طواف مرقدت حاجی شدن زیباتر است
در نماز صحن، معراجی شدن زیباتر است
 
قصد اگر خاک قدوم زائرانت بودن است
در کلاف فرش نساجی شدن زیباتر است
 
در کنار ضامن آهوی سرگردان شدن
این سگِ بیچاره را ناجی شدن زیباتر است
 
با همان تیر و کمانِ چشم خود ما را بزن
با کمانِ شاه، حلّاجی شدن زیباتر است
 
چون کلوخی که به زیر پای تو قیمت گرفت
سنگ نایابِ سرِ تاجی شدن زیباتر است
 
***حضرت سلطان محبت کلید موزه را
تا ببینم با دو چشمم معدن فیروزه را
 
بار برمی دارم و تا سر حَدِ جان می برم
با غمت تا آسمان چشم، باران می برم
 
بر سر هر پشت بامی پر زدم، سنگم زدند
پس اثاثِ خانه ام را کنج ایوان می برم
 
خیر امواتم برای زائرانِ بین صحن
می روم ادعیّه با یک جلد قرآن می برم
 
از نبات مشهدت سوغات هر جا برده ام
مثل این باشد که پیراهن به کنعان می برم
 
هدیه ای قابل ندارم پیشکش سازم،فقط
دستهای خالی ام را پیش سلطان می برم
 
***طفل در آغوشِ آن مادر ،دمِ بابُ الجواد
حاجتی بوده که سال پیش آقا وَعده داد
 
آشنا کن با عطایت این فقیری را که هست
پُر ز باران کن زمینِ این کویری را که هست
 
مستیِ ما پیش تو واجب تر از نان شب است
خمره ای از باده کن نان و پنیری را که هست
 
کاسه ای هستم که از خاک تو معماری شدم
نذر سقّاخانه کردم این خمیری را که هست
 
اهل ایرانم، به این می بالم از آل علی
روی چشمم جای دادم این سفیری را که هست
 
خلق مشغول طواف کعبه، من مشغول تو
مُستجار من نظر کن مُستجیری را که هست
 
***ریسه ای دارم که با اشکم کلافش می کنم
گیسوانت را خودم با شانه صافش می کنم
 
تا می آید نام تو، تمجید بیرون می زند
از رکاب ناقه ات توحید بیرون می زند
 
گاه می گویم رضا و گاه می گویم خدا !
بس که از لبهای من تردید بیرون می زند
 
اِذن وقتی که نیاید از تو بر نقّاره ها
مانده ام، آن روز کِی خورشید بیرون می زند
 
نا امیدی که کُلاهش در حرم افتاد، دید
از شعاع گنبدت امّید بیرون می زند
 
طبق عادت، عاشقت هر روز، رأس هشتِ صُبح
بوسه از عکس حرم که چید بیرون می زند
 
***ناله کردم یا رضا، ناله زدی جانم حسین
طبق دستور تو صبح و شام می خوانم حسین
 
زخم شد پلک ترت از بس که گفتی: آه ، آه
یاد آن سر که به روی نیزه رفته بی گناه
 
می کِشد آتش به جان خواهری آشفته حال
ضربه های خنجر کُندی میانِ قتلگاه
 
روضه می خوانم برایت، پس بیا و گوش کن
((یک زن تنها و یک صحرا پُر از تیر نگاه))
 
بار سنگین امامت را به منزل می برد
شانه ای مجروح که ، با کعب نِی گشته سیاه
 
تازیانه خورده ها را میهمانی می برند
با دلی آغشته در خون، با لباسی راه راه
 
***مصرع بعدی بماند کربلا ، صحن حسین
احساس می کنم که همین‌جاست جنتم
هر وقت در حریم تو گرم زیارتم
 
هرگز به جز تو از تو نمی خواهم ای رئوف
این است آرزوی من این است حاجتم
 
آهو شدم فقط که نوازش کنی مرا
من صید مبتلا‌شده ی این ضمانتم
 
یک سال می شود که به مشهد نیامدم
یک سال می شود که فقط آهِ حسرتم
 
خلوت‌گُزین صحنِ گوهرشاد تو..،منم
یک شب سری بزن به من و کنج‌عزلتم
 
در شهر شُهرتم شده دیوانه ی رضا
در ماجرای عاشقی‌ات درس عبرتم
 
گندم‌به‌دست..،گوشه ای از بارگاه تو
با جبرئیل های حرم گرم صحبتم
 
گاهی هوای مشهد و گاهی هوای قم…
شکر خدا کبوتر بام کرامتم
 
وقتی که شاه مملکت ماست شاه طوس
پس خوش‌به‌حال من که در این مُلک،رعیتم
 
جاروکش حریم تواَم..،نوکر تواَم
گرد و غبار صحن تو شد تاج عزتم
 
خورشید عالمِین،همین گنبد‌ِ طلاست
بر بام تو دمیده شود صبح دولتم
 
من در جوار غیرِ تو جا خوش نمی کنم
من سالیان سال کنار تو راحتم
 
کُلِّ عشیره..،نان‌خور موسی بن جعفریم
قربان این گداشدنِ با‌اصالتم
 
ای مهربان‌تر‌ از پدرم! دوست‌دارمت…
از کودکی همیشه تو کردی حمایتم
 
مُهر تو مُهر نیست..،مسیحایِ طوس ماست
صد مُرده زنده می شود از عطر تربتم
 
صد جرعه از شراب بهشتی اگر دهند
با چای حضرتی‌ست فقط اوج لذتم
 
محشر، شفیعِ گریه‌کنانِ تو فاطمه است
زهرا به یُمن اشکِ تو کرده شفاعتم
 
کامل‌ترین عبادت من نام حیدر است
ذکر علی علی شده کُلِّ دیانتم
 
سرباز حیدریم،نجف پادگان ماست…
در لشگر امیرِ عرب گرمِ خدمتم
 
صحن رضاست آینه ی صحن مرتضی…
من محو در تجلیِ این بی نهایتم
 
سلمانِ سرسپرده ی سَلمانیِ تواَم
لطفاً بیا به دیدن من وقت رحلتم
 
بابُ الجواد؛ بابِ مُرادِ دل من است
عمریست داده ای به همین راه عادتم
 
نُطقم کنار پنجره‌فولاد باز شد
با ذکر یا رقیه بهم ریخت لُکنتم
 
ای عُهده‌دار مجلس عطشان کربلا!
من آن حسین‌گویِ دمِ دربِ هیئتم
 
تو روضه‌خوان آن لب سرنیزه‌خورده ای
من سینه‌چاکِ لطمه‌ی ذکر مصیبتم
 
یَابْن‌َالشَّبیب‌گُفتنِ تو می کُشد مرا…
گفتی:که زخم خورده‌ی آن هتک حرمتم
 
یابن الشبیب جد مرا بی هوا زدند
یابن الشبیب جد مرا با عصا زدند
به گفته های موثق روایت است اینجا
نفس کشیدن مان هم عبادت است اینجا
به کاسه و به کف دست اکتفا نکنید
که رود و چشمه نه دریای حاجت است اینجا
بیا به مجلس شمس الشموس ونیت کن
که بودن تو یقینا زیارت است اینجا
بیار حاجت خود را که وقت باران است
که لحظه لحظه شب استجابت است اینجا
بگیر دامن شمس الشموس عالم را
گدایی ام بکنی اوج عزت است اینجا
رسیده ام ‌به حرم با دوچشم بارانی
شب ولادت آقا قیامت است اینجا
 
سلام حضرت سلطان سلام حضرت عشق
هزار مرتبه عرض ادب به ساحت عشق
 
کریم گرکه تو باشی گدا نمی ماند
توسفره پهن کنی بینوا نمی ماند
کنار پنجره فولاد تو امام رئوف
بدون شک نگرفته شفا نمی ماند
شفاست پشت شفا پس دلیل آن این است
نقاره خانۀ تو بی صدا نمی ماند
اگر نگاه خودت را بگیری از عالم
بجان فاطمه حاجت روا نمی ماند!!!
اگر که نام تو را آشنا صدا بزنیم
کنار نام تو نام آشنا نمی ماند
میان اینهمه زائر که درکنار تواند
کسی نرفته به کرببلا نمی ماند
 
توچشمه ای تو زلالی تو مثل بارانی
امام هشتمی وپادشاه ایرانی
 
تو آنکه در دل هر دل سپرده محبوب است
مرا بخر که دراین سینه قلبم آشوب است
نمک بریز زچشمت بکن نمک گیرم
که پای سفرۀ چشم تو رزق من خوب است
خدا علی و علی هم علی  توهم که علی
چقدر نام علی در حرم طلا کوب است
فدای صحن و سرایت فدای ایوانت
بهشت هم دم ایوان طلات مجذوب است
چقدر شان تو بالاست هرکسی از دور
سلام هم بدهد زائر تو محسوب است
زکار شیخ بهایی دوعالم حیرانند
فقط زلطف تو بوده اگر که اعجوبه ست
 
شنیده ام که با او گفته ای که تابه ابد
گناهکار نیاید حرم کجا برود
 
 
لباس کهنه ات آقا عبای سلطانی ست
فدای لحن صدایت شوم که قرآنی ست
به حوض آب و به فواره ی حرم سوگند
که چشمهای من اینجا همیشه بارانی ست
شکوه کوه و بلندای عرش و فرش و زمین
زقدو قامت گلدسته ی تو بالانیست
زگنبدو حرمت خوب می شود فهمید
که این حرم همه اش کار دست ایرانی ست
بدون شک فقط از  لطف چشم تو بوده
که سایه سرمن رهبری خراسانی ست
تو میرسی دم جان دادن همه آنجا
گواه گفته من پیر مرد سلمانی ست
 
چه خوب ذکر تو را وقت مرگ می گیریم
همه به پای تو سر می نهیم و می میریم
گفتیم رضا تا که بخوانیم خدا را
گفتیم رضا تا بشناسیم وِلا را
گفتیم رضا تا بنمائیم عطا را
گفتیم رضا تا که بیابیم رضا را
 
عنوانِ رضا جملۀ اسمای الهی 
آمد به جهان آیت عظمای الهی
 
 
تابید به دل پَرتوِ تمثال محمد 
سر زد ز جنان جلوۀ إجلال محمد 
آن آرزوی حیدر و آمال محمد 
آن عالمِ فریاد رسِ آل محمد 
 
لاحَول بخوانید که عشقِ همه آمد 
إسپند بیارید، گلِ فاطمه آمد
 
ما شیعۀ آنیم که رُجحان نپذیرد 
آن وجهِ خداوند که پایان نپذیرد 
آن نورٌ علی نور که نِیران نپذیرید 
آن قامتِ چون سَرو که طوفان نپذیرید 
 
خورشیدِ جنان، ماهِ جهان، نجمِ خراسان 
آقای فَلک، روحِ مَلک، جانِ محبان
 
آن ماهِ فَلک فَر که بجز عبدِ خدا نیست 
آن شاهِ دو عالم که به جز فکرِ گدا نیست
بخل و حسَد و کبر در أخلاقِ رضا نیست 
حرص و طمع و آز مرامِ صُلحا نیست 
 
جود و کرم و خیر زنَد بوسه بدستش
اوصافِ الهی همگی واله و مَستش
 
محتاج به آن دستِ کریمند خلایق
وابسته به آن لطفِ قدیمند خلایق
دلبسته به آن قلب سلیمند خلایق 
ریزه خورِ احسانِ حریمندخلایق 
 
مائیم و غلامیِ تو ای حضرتِ والا
نوکر شده نامیِ تو ای حضرتِ والا 
 
وَالله غلامیِ تو زیبَندگیِ ماست
دلدادگیِ راهِ تو رزمندگیِ ماست
راضی به رضای تو شدن بندگی ماست
در اصل به سبکِ تو شدن زندگی ماست
 
هر زلف، گِره خورد به زلفِ تو قشنگ است
دامان تو را هرکه تو خواهیش،به چنگ است
 
 
ای معنیِ توحید وَ ای هستیِ داور
ای قبلۀ حاجات وَ ای جان پیمبر
چون مادرِ خود فاطمه ای سورۀ کوثر 
خصمِ تو چنان خصمِ علی، ناقص و أبتر
 
در خانۀ خود هم نشدی دور ز محنت
فامیلِ بَد و حرفِ بَد و کینه و تهمت
 
تهدید شدی با ستمِ چهره شناسان
تبعید شدی از حرمِ خویش، چه آسان
أحبابِ تو أصحابِ تو زین غصّه هَراسان
آنروز خدا خواست بیایی به خراسان 
 
چون فاطمه، ای در رهِ اسلام هزینه
یک بِضعه به ایران شد و یک بِضعه مدینه
 
 
با هجرتِ تو قافله ایجاد شد آنرور
ایران به قدومت همه آباد شد آنرور 
این مملکت از بردگی آزاد شد آنرور 
بر دشمنت این خِطّه چو مرصاد شد آنرور
 
پاداشِ قدوم تو و معصومه در ایران
خونهای زمین ریخته از جسم دلیران 
 
تا قدر بدانیم کرامات شما را
توصیف نمائیم عنایات شما را
خود فَرض بدانیم زیارات شما را
تا زنده بداریم مناجات شما را
 
آنجا که ملائک همه در گفت و شنودند
آنجا که شهیدانِ حرم غرقِ شهودند
 
 
یک گوشه مناجات، مناجاتِ حسین است 
یک توشه ملاقات، ملاقاتِ حسین است 
یک درسِ مواسات، مواساتِ حسین است 
بر أهلِ مناجات، مباهاتِ حسین است 
 
تا دیدۀ گریانِ تو بر شِیبِ خضیب است
پس روضۀ رضوانِ تو با إبنِ شبیب است
براساس گریز به
موضوع گریز :
مناسبت گریز :
براساس سبک شعر
روضه شور واحد تک زمینه رجز خوانی زمزمه جفت نوحه مناجات نامشخص مدح مسجدی سینه زنی واحد سنگین دکلمه دم پایانی واحد تند پیش زمینه سرود سالار زینب حاج ناظم همه جا کربلا راس تو میرود بالای نیزه ها ببینید ببینید گلم رنگ ندارد نوحه سنتی ببینید ببینید گلم رنگ ندارد سیدی ماکو مثلک الغریب غریب گیر آوردنت زبانحال به سمت گودال از خیمه دویدم من دودمه مدح و مرثیه مفاعیل مفاعیل فعول شعر خوانی
براساس قالب شعر
دوبیتی غزل قصیده مثنوی چهار پاره رباعی ترجیع بند مستزاد شعر نو شعر سپید ترکیب بند قطعه مسمط نا مشخص مربع ترکیب تک بیتی مخمس
براساس زبان
فارسی عربی ترکی
براساس شاعر
محتشم کاشانی میلاد عرفان پور امیر عباسی قاسم صرافان محمد مهدی سیار غلامرضا سازگار رضا یعقوبیان علی اکبر لطیفیان قاسم نعمتی اسماعیل تقوایی مرتضی محمود پور حسن لطفی امیر حسین سلطانی محمود اسدی علی انسانی مظاهر کثیری نژاد محمود ژولیده ولی الله کلامی زنجانی میثم مومنی نژاد حسن ثابت جو عباس میرخلف زاده سید حمیدرضا برقعی سید هاشم وفایی سید رضا موید خراسانی محمدرضا سروری یوسف رحیمی احمد بابایی محسن عرب خالقی سید پوریا هاشمی علیرضا خاکساری وحید زحمتکش شهری مهدی رحیمی زمستان حسن کردی روح اله نوروزی مرضیه عاطفی بهمن عظیمی حسین رحمانی میلاد قبایی محسن صرامی رضا آهی رضا تاجیک اصغر چرمی محمد جواد شیرازی مهدی نظری وحید قاسمی وحید محمدی محسن کاویانی مجتبی صمدی شهاب حمید رمی محمد حسین رحیمیان محمد حسن بیات لو امیر روشن ضمیر نا مشخص محمد محسن زاده گنجی امیر ایزدی حسین قربانچه رضا رسول زاده جواد حیدری محمد سهرابی محمد جواد پرچمی سيد مهدي سرخان رضا یزدانی سید مهدی موسوی حسن صنوبری محسن رضوانی سیدجواد پرئی سید محمد جواد شرافت علی سلیمیان محمدجواد غفورزاده (شفق) سید مجتبی رجبی نورآملی حسن بیاتانی عماد خراسانی رحمان نوازنی مسعود اصلانی حافظ محمدرضا آغاسی علی حسنی صمد علیزاده محمد صمیمی کاظم بهمنی مجید تال مهدی قهرمانی احسان محسنی فر شیخ رضا جعفری میثم سلطانی مصطفی صابر خراسانی محمد فردوسی علیرضا قزوه قاسم افرند محمد مهدی عبداللهی محمد خسروی جواد دیندار سعید خرازی علیرضا عنصری حسین میرزایی حسن جواهری مصطفی قمشه ای علامه حسن زاده آملی میثم خالدیان علی زمانیان حسین ایمانی سیدعلی احمدی(فقیر) سید مجتبی شجاع محمد حسین فرحبخشیان (ژولیده نیشابوری) محسن داداشی امام خمینی (ره) فواد کرمانی امیر رضا سیفی احمد اکبرزاده ملا فتح‌الله وفایی شوشتری صدّیقه‌ی طاهره (علیهاسلام‌الله) محمود شاهرخي (م.جذبه) سید محمد رستگار جواد هاشمی (تربت) سید حبیب نظاری غلام‌رضا دبیران محمدحسین علومی تبریزی سعید بیابانکی سعید توفیقی علیرضا لک جواد محمد زمانی آیت الله محمدحسین غروی اصفهانی سید یاسر افشاری محمود کریمی احمد واعظی آیت الله وحید خراسانی حضرت آقای خامنه ای سید الشهدا عبدالجواد جودی خراسانی بهروز مرادی سالک قزوینی رفیق اصفهانی سید رضا حسینی (سعدی زمان) بابافغانی شیرازی تأثیر تبریزی صغیر اصفهانی (ره) وحید مصلحی یاسر حوتی حسین رستمی محمد بنواری (مهاجر) محمد بیابانی علیرضا شریف هادی جان فدا علی آمره حامد تجری مصطفی متولی مجتبی خرسندی علی صالحی علیرضا بیاتانی مهدی رحمان دوست مهدی نسترن سید محمد جوادی سید مهدی جلالی مجتبی روشن روان حامد خاکی سید محمد علی ریاضی احسان مردانی مهدی مومنی مریم سقلاطونی مجتبی شکریان همدانی عارفه دهقانی حسینعلی شفیعی (شفیع) رضا پیروی سعید پاشازاده ناصر حامدی رضا قاسمی حامد جولازاده پیمان طالبی میلاد حسنی امیر حسام یوسفی نوید اسماعیل زاده عباس شبخیز قراملکی (شبخیز) مهدی جهاندار کرامت نعمت زاده علی اصغر حاج حیدری مهدی صفی یاری محمد علی بیابانی محمد امین سبکبار هانی امیر فرجی سینا نژادسلامتی رسول میثمی صباحی بیدگلی وصال شیرازی مهدی پورپاک فاطمه نانی زاده محسن خان محمدی حبیب نیازی مجید لشگری میرزا احمد عابد نهاوندی(مرشد چلویی) آیت الله سیداحمد نجفی(آقاجون) محمد جواد خراشادی زاده ناظرزاده کرمانی سیدجلال حسینی احمد جلالی حسین عسگری علی اصغر کوهکن حجت الاسلام میر تبریزی محسن مهدوی حبیب الله چایچیان رضا فراهانی محمدرضا شمس خاکی شیرازی ابراهیم بازیار عباس احمدی سید محمد اویار حسینی محمد احمدی مرحوم الهیار خان (آصف) جواد قدوسی مجید قاسمی محمد رسولی داوود رحیمی مسعود یوسف پور حیدر توکل فاضل نظری علی ناظمی صفایی جندقی کریم رجب زاده میرزا یحیی مدرس اصفهانی غلامرضا کافی عمان سامانی مهدی محمدی پانته آ صفایی محمد بختیاری حمیدرضا بشیری محمدسعید عطارنژاد پروانه نجاتی نیما نجاری علی اشتری جعفر خونویی رضا دین پرور محمد ظفر سید رضا میرجعفری خوشدل تهرانی مهدی نعمت نژاد محسن راحت حق سجاد محرابی سید فرید احمدی مهدی زنگنه کاظم رستمی روح الله عیوضی علی اصغر ذاکری گروه یا مظلوم امیر حسین حیدری امیر اکبرزاده مهرداد مهرابی سید محمد بابامیری توحید شالچیان نغمه مستشار نظامی رحیم معینی کرمانشاهی سید محمد میرهاشمی امیرحسین الفت غلامحسین پویان احمد علوی فیاض هوشیار پارسیان مرتضی امیری اسفندقه محمدعلی مجاهدی جعفر بابایی(حلّاج) اصغر عرب فرشته جان نثاری سیدمحسن حبیب لورسه محمد علامه صادق رحمانی فرهاد اصغری یاسر مسافر عباس ویجویی عباس عنقا منوچهر نوربخش سیدحسن حسینی محمدجواد باقری محمد ارجمند محمد عظیمی محمدحسین بهجت تبریزی(شهریار) محمدسعید میرزایی مهدی خطاط ادیب الممالک فراهانی محمدعلی رحیمی محمد قاسمی احسان نرگسی رضاپور داریوش جعفری حامد آقایی سید محسن حبیب الله پور مجتبی حاذق محسن حنیفی آرش براری بهنام فرشی هستی محرابی طاها ملکی یاسر قربانی محمد داوری امیرحسین آکار اسماعیل شبرنگ آرمان صائمی علی رضوانی عماد بهرامی عادل حسین قربان امیرعظیمی حبیب باقرزاده حسین محسنات علی اصغر یزدی مجتبی رافعی میثم خنکدار ابراهیم لآلی قاسم احمدی مهدی علی قاسمی پوریا باقری علی اکبر نازک کار نوید اطاعتی فاطمه خمسی مهدی میری مجتبی کرمی محمد دستان علی کاوند مهدی قربانی محمد مبشری محمدرضا رضایی موسی علیمرادی محمدعلی نوری میلاد یعقوبی حسین صیامی مرتضی مظاهری میرزا احمد الهامی کرمانشاهی ناصر دودانگه علیرضا وفایی(خیال) امیر فرخنده حسین واعظی سعید نسیمی محسن غلامحسینی منصوره محمدی مزینان ابراهیم روشن روش سید علی حسینی مرضیه نعیم امینی حمید فرجی امیرعلی شریفی جعفر ابوالفتحی محمد کاظمی نیا امیر علوی رضا قربانی مهدی کاشف امیرحسین محمودپور رضا اسماعیلی حسن فطرس عالیه رجبی رضا باقریان محسن عزیزی محمدرضا ناصری روح الله پیدایی محمد زوار ایمان کریمی مصطفی رفیعی مجتبی قاسمی محمود قاسمی مجید خضرایی یونس وصالی محمود یوسفی ایمان دهقانیا بردیا محمدی مجتبی دسترنج ملتمس محمد مهدی شیرازی محسن زعفرانیه حسین خیریان حامد شریف مهدی شریف زاده ابالفضل مروتی مصطفی کارگر معین بازوند سید جعفر حیدری محسن ناصحی روح الله قناعتیان محمدحسین ملکیان مقداد اصفهانی رسول عسگری عفت نظری سجاد شاکری احمد ایرانی نسب مسعود اکثیری حسن رویت علی سپهری سید امیر میثم مرتضوی سیدمحمد مظلوم حسین رضایی حیران علی مشهوری (مهزیار) علی قدیمی نیر تبریزی فیاض لاهیجی حسین عباسپور محمد بن یوسف اهلی شیرازی جویای تبریزی (میرزا دارا) سید رضا هاشمی گلپایگانی سید علی اصغر صائم کاشانی امیرحسین کاظمی سارا سادات باختر علی اصغر شیری محمد حسین آغولی (ترکی شیرازی) سلمان احمدی وحید اشجع مهرداد افشاری مرجان اکبرزاد محمد-مهدی-امیری شهره انجم شعاع عبدالحمید-انصاری‌-نسب مرتضی-بادپروا محمدرضا-بازرگانی زهرا براتی امیرحسن بزرگی متین زهرا بشری موحد سید-حکیم-بینش فاطمه‌ سادات پادموسوی سعید-تاج‌-محمدی مهدی چراغ‌زاد حامد حسینخانی سیده فرشته حسینی سیدموسی حسینی کاشانی علی‌اصغر الحیدری (شاعر هندوستانی) محمد سجاد حیدری سمیه خردمند ایرج میرزا محسن سیداسماعیلی میرزا محمد باقر صامت بروجردی میرزا حاجب بروجردی (افصح الشعراء) میرزا محمد رفیع (رفیع‌الدین) (واعظ قزوینی) آشفته شیرازی سید وحید حسینی مسعود مهربان مهدی انصاری رضا حامی آرانی سید حسن رستگار محمدجواد وثوقی حمید کریمی اسماعیل روستایی احمد شاکری ابراهیم زمانی محمد کیخسروی محمد جواد مهدوی یاسین قاسمی حسین کریمی مهدی امامی جواد کلهر مجتبی فلاح محمدجواد غفوریان پدرام اسکندری حسن اسحاقی نوید طاهری محمود مربوبی سیروس بداغی میلاد فریدنیا شهریار سنجری رضا ملایی مجید رجبی امیرحسین نجمی عمران بهروج صادق میرصالحیان حجت بحرالعلومی محمدحسین ذاکری رسول رشیدی راد زینب احمدی حامد خادمیان حمیدرضا محسنات حسین اخوان (تائب) محمود شریفی مهدی مقیمی وحید دکامین شهرام شاهرخی فرشید یارمحمدی علی فردوسی رضا شریفی سیدعلی رکن الدین عبدالحسین مخلص آبادی حسین سنگری رضا هدایت خواه مهران قربانی محسن قاسمی غریب سید مصطفی غفاری جم سید مسعود طباطبایی احمد عزیزی حسین زحمتکش حمید عرب خالقی سجاد روان مرد میثم کاوسی رضا مشهدی امیرحسین وطن دوست محمد کابلی محمدهاشم مصطفوی محمد دنیوی (حاتم) علی اکبر حائری محمدرضا طالبی کمیل کاشانی محمدباقر انتصاری مرتضی عابدینی علی حنیفه عبدالرضا کوهمال جهرمی سینا شهیدا مهدی فرجی حسنا محمدزاده سید مصطفی مهدجو علی میرحیدری علی خفاچی حسین ایزدی پرویز بیگلری چاوش اکبری زهرا هدایتی هاشم طوسی (مسلم) نجمه پورملاکی نادر حسینی سجاد شرفخانی علی زارعی رضایی محمدعلی رضاپور سید محسن حسینی مرحوم نادعلی کربلایی ابوالفضل عصمت پرست مجتبی نجیمی مجید نجفی مجید بوریان منش علی علی بیگی سید محسن علوی محمد جواد مطیع ها ناهید رفیعی امیررضا یوسفی مقدم سید علی نقیب ایوب پرندآور نوید پور مرادی علی ذوالقدر سید ابوالفضل مبارز علی شکاری حمید رحیمی انسیه سادات هاشمی محسن حافظی عبدالحسین میرزایی مهدی قاسمی رضا خورشید فرد وحیده افضلی سید محمد حسین حسینی محمد سجاد عادلی مهدی زارعی سید محمد جواد میرصفی یدالله شهریاری امید مهدی نژاد محمد صادق باقی زاده محمد خادم محمدرضا کاکائی سید حجت سیادت مهدی مردانی جواد محمود آبادی حسین شهرابی حامدرضا معاونیان احمد جواد نوآبادی محمد علی قاسمی خادم عرفان ابوالحسنی ظهیر مومنی سید صادق رمضانیان عاطفه سادات موسوی عاصی خراسانی علی محمدی حسین زارع سید مصطفی سیاح موسوی حمید محبی وحید نوری حسین اوتادی هادی ملک پور مهدی کبیری محمدرضا نادعلیان فرشید حقی رامین برومند (زائر) محمدرضا اسدی سجاد زارع مولایی سید امیر حسین فاضلی سید مصطفی حسینی راد محمد رستمی محسن همتی محمود تاری سید واصفی غلامرضا شکوهی کمیل باقری محمد حسین بناریان لیلا علیزاده مهدی حنیفه جواد کریم زاده سید صابره موسوی میرزا محمد تقی قمی (محیط) حاج ملا احمد بن محمد مهدی فاضل نراقی (صفایی) عباس همتی یغما جندقی حامد محمدی محمد جبرئیلی گروه قتیل العبرات فاطمه عارف نژاد
براساس مداح
حاج منصور ارضی حاج محمود کریمی حاج محمدرضا طاهری حاج سعید حدادیان حاج میثم مطیعی حاج مجید بنی فاطمه حاج حمید علیمی حاج حسین سیب سرخی حاج مهدی سلحشور حاج سید جواد ذاکر حاج جواد مقدم حاج عبدالرضا هلالی حاج سید مهدی میردامادی حاج مهدی رسولی حاج حسن خلج حاج مهدی لیثی حاج نریمان پناهی حاج سید رضا نریمانی حاج احمد واعظی حاج حسین طاهری حاج مهدی سماواتی حاج محمد حسین پویانفر حاج سید حمیدرضا برقعی نا مشخص حاج میثم مؤمنی نژاد حاج مهدی اکبری حاج قاسم صرافان حاج مهدی مختاری حاج محمدرضا محمدزاده حاج کاظم اکبری حاج ابالفضل بختیاری حاج محمدرضا آغاسی حاج حنیف طاهری حاج وحید نادری حاج حسین رضائیان حاج امیر عباسی حاج محمد بیابانی حاج سید علی رضوی حاج سید مهدی هوشی السادات نزارالقطری حاج اسلام میرزایی حاج حسین سازور حاج محسن عرب خالقی حاج صابر خراسانی سید رسول نریمانی محمد جعفری ارسلان کرمانشاهی جبار بذری حاج اکبر مولایی حاج امیر برومند حاج محمدرضا بذری حاج حیدر خمسه حاج حسن حسین خانی حاج حسین عباسی مقدم حاج غلامحسین علیزاده حاج حسین عینی فرد حاج مهدی رعنایی حاج مصطفی روحانی حاج روح الله بهمنی حاج امیر کرمانشاهی حاج میرزای محمدی حاج وحید گلستانی حاج سید امیر حسینی علی فانی حاج سید علی مومنی حاج امین مقدم حاج محمد کمیل حاج محمد حسین حدادیان حاج سعید پاشازاده حاج مقداد پیرحیاتی حاج محمد سهرابی حاج محمد فصولی کربلایی حاج فرهاد محمدی حاج ابوذر بیوکافی حاج سید محمد جوادی حاج سید محمد عاملی حاج وحید یوسفی حاج محمد یزدخواستی حاج مجتبی رمضانی کویتی پور حاج محسن صائمی حاج حسین رستمی مرحوم استاد محمدعلی کریم خانی حاج حسین باشی حاج مهدی وثیق حاج شیخ محمد ناصری سید علی حسینی حاج محمد امانی مرحوم محمدعلی چمنی حاج رضا قنبری حاج عبدالله شیران مرحوم استاد سلیم موذن زاده حاج علی اصغر ارغوان مرحوم حاج فیروز زیرک کار سید حسین قاضی سید مهدی حسینی استاد محسن فرهمند حاج احمد عثنی عشران حاج محمد احمدیان حاج صادق آهنگران حاج اکبر نوربهمنی سیدرضا میرجعفری سیدرضا تحویلدار ایمان کیوانی حاج محمدحسین عطائیان حاج حسن شالبافان حاج محمدصادق عبادی حاج علی عرب حاج علیرضا قزوه حاج آرش پیله وری حاج مهدی تقی خانی حاج یزدان ناصری حاج امیرحسن محمودی حاج حمید دادوندی حاج احمد نیکبختیان حاج امیرحسن سالاروند حاج هاشم سالار حسینی حاج ابراهیم رحیمی حاج محمد صمیمی حاج حمیدرضا قناعتیان حاج محسن عراقی حاج محسن طاهری حاج حسین ستوده حاج مهدی دقیقی حاج حسین رجبیه حاج رحیم ابراهیمی حاج حسین فخری حاج صادق حمزه حاج حسین هوشیار حاج حسین جعفری استاد رائفی پور حاج داوود احمدی نژاد مرحوم مرشد حسین پنجه پور حاج سید محمد حسینی حاج هادی گروسی حاج محمدرضا مختاریان حاج حسن کاشانی حاج وحید جلیلوند حاج حیدر منفرد حاج علی مهدوی نژاد حاج مرتضی امیری اسفندقه حاج حسین خلجی حاج وحید قاسمی حاج سید محمود علوی حاج سعید قانع حاج سید جعفر طباطبائی حاج حسین محمدی فام حاج هادی جان فدا حاج علی علیان حاج صادق کریمی حاج محسن توکلیان حاج محمد قربانخوانی حاج حسن رضا عبداللهی حاج مرشد میرزا مرحوم مرشد میرزا حاج مهدی اقدم نژاد شهید حسین معز غلامی حاج حسین رحمانی حاج علی اکبر سلحشور حاج محمد گرمابدری حاج محمد جواد احمدی حاج احمد اثنی عشران حاج جواد ابوالقاسمی حاج محمد مهدی اسماعیلی حاج محسن حسن زاده حاج اکبر بازوبند آیت الله سید محمدحسن طهرانی مجید رضانژاد محمدجواد توحیدی حاج یدالله محمدی مرحوم سید مهدی احمدی اصفهانی حاج محمود گرجی حاج رضا علی رضایی حاج جواد باقری حاج سید ابراهیم طاهریان حاج مسعود پیرایش حاج محمدرضا نوشه ور حاج حسن بیاتانی حاج علی اکبر زادفرج حاج علی جباری حاج علی کرمی حاج سعید خرازی حاج هادی ملک پور حاج حسن عطایی حاج محمد کریمی حاج محمد رستمی حاج جواد حیدری