آن کسانی که باورم دارند

آن کسانی که باورم دارند
سائل اما زر و دِرَم دارند
دوستان فقیر من، غنی اند
دیده بر صاحب کرم دارند
مثل خورشید می درخشند و
سایه ای بر روی سرم دارند
این سه ارباب، نورِ اَلله اند
در دل عاشقان حرم دارند
 
به رضا می رسد سه مرقومه
مقصدش صالح است و معصومه
 
می نویسم فقط گدا هستم
کفتر خانه ی شما هستم
می نویسم دخیل سه حرمم
گرچه دلتنگ کربلا هستم
خسته از کاظمین آمده ام
تشنه ی جام سامرا هستم
می نویسم که زائرم اما
حاجی خانه ی خدا هستم
 
قرن، قرن کرامت ازلی است
کار، دست نوادگان علی است
 
نور محض علی الدوام، رضا
از همین جا به تو سلام، رضا
هرکجا حرف دیگران آمد
حرف من بوده یک کلام، رضا
بسته ام دل به پنجره فولاد
زندگی بی غمت حرام، رضا
حاجتم را به اذن تو دادند
خادمان تو یا امام رضا
 
قبله ام سوی تو شده مایل
پس نباید به کس ببندم دل
 
دل عاشق، اسیر معصومه است
خاک محشر کویر معصومه است
شور دریاچه اش چه شیرین است
اصلاً آنجا غدیر معصومه است
گره وقتی به کار می افتد
آخرین تیر، تیر معصومه است
آنچه زهرا نداشت در دنیا
حرم بی نظیر معصومه است
 
می زنم پیش پای او زانو
دختر فاطمه است این بانو
 
چشم ما و محبت صالح
دست ما و اجابت صالح
نذر موسی بن جعفری داریم
تا قیامت ز برکت صالح
هم گداهای شهر ری هستیم
هم گداهای حضرت صالح
دل نبستیم بین عصر ظهور
به کسی غیر دولت صالح
 
نان ما و نوای ما مهدی است
به همه دردمان دوا مهدی است
22
0
موضوعمدح | مدح حضرت معصومه (سلام الله علیها) | امام رضا (علیه السلام)
گریز
شاعررضا دین پرور
قالبترکیب بند
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت