- صفحه اصلی
- یا رب آن روز که افتاد به خون پیکر او

یا رب آن روز که افتاد به خون پیکر او
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-380686
یا رب آن روز که افتاد به خون پیکر او
سوخت بهرش که به جز زخم تن اطهر او
یا رب آن روز که از سوز عطش جان میداد
ریخت جز خنجر کین آب که بر حنجر او
یا رب آن دم که سنان پهلوی زارش بدرید
دوخت جز تیر که زخم بدن اطهر او
یا رب آن لحظه که از ضعف درآمد از پا
به جز از شمر که بگرفت به دامن سر او
یا رب آن دم که ز تن مرغ روانش پر زد
به جز از زخم سرش بست که چشم تر او
یا رب اندر دم مردن به جز از چکمه شمر
که گرفتی خبر از سینه غم پرور او
یا رب آن روز که ماند آن تن عریان به زمین
جز سم اسب که بگرفت به بر پیکر او
یا رب آن شب که بیامد سر نعشش بدجل
خواست انگشت برد یا برد انگشتر او
یا رب آن نیمه شب در طمع زر از کین
ساربان کرد چه با دست و تن اطهر او
یا رب آن شب که نهادند سرش را به تنور
که فرو شست ز سیل مژه خاکستر او
ای که خواهی شنوی شرح غم جودی را
اول آور کفن و بعد گشا دفتر او
73
0
موضوعمناجات با | قتلگاه مناجات با خدا | امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیروضه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت