گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد

گوشه ی خانه ی خود جای به بستر دارد
مثل زهرا شده و دست روی سر دارد
 
دختر فاطمه و حیدر کرار  است این
عفت فاطمه و هیبت حیدر دارد
 
زینت حیدر و پیغامبر کرببلاست
این که در جان خود اوصاف پیمبر دارد
 
گریه گریه همه ی بستر او تر شده است
مثل یک لاله ی مجنون، دل پرپر دارد
 
لحظه لحظه همه ی خاطره ها در ذهنش
یادی از پر زدن سوره ی کوثر دارد
 
گُر گرفته بدنش، در تب و تاب است تنش
یاد دیوار و دری روضه ی مادر دارد
 
همه ی عمر به دل عشق حسینی پرورد
به لبش ذکر حسین تا دم آخر دارد
 
ظرف یک سال غم کرببلا پیرش کرد
قامتش تا شده، درد کمر و سر دارد
 
بدنش را طرف سایه نیارید فقط
سینه ای داغ تر از داغ برادر دارد
 
به روی سینه ی او پیرهن خونین اش
زیر لب زمزمه ی روضه ی حنجر دارد
 
زیر لب زمزمه می کرد: خدایا... نزنید
«این هلال سر نی آمده دختر دارد»
 
دختران علی و فاطمه در بازارند
صورتش سوخته زینب... غم معجر دارد
36
0
موضوعوفات حضرت زینب (سلام الله علیها)
گریزمناجات ها و مصیبتهای حضرت زینب بعد از عاشورا حضرت زینب (سلام الله علیها) | عاشورا امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعروحید محمدی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت