هارونِ مصطفای نبی ، یا ابا شُبیر

هارونِ مصطفای نبی ، یا ابا شُبیر
در خانه ی تو آمده از عرش ، کلّ خیر
 
ریحانه ی مطهّره ی ختم الانبیا
ای از الست ، مادر سلطان اولیا
 
بانو، ظهور نور دو عینت ، مبارکت
بوسیدن جمال حسینت ، مبارکت
 
زهرا ! عروس بنت اسد ، زوجه الاسد
از عطر سیب سرخ تو مستیم تا ابد
 
آن سان که مجبای تو مثل پیمبر است
از هر نظر حسین تو مانند حیدر است
 
مولود گریه ، بر رُخ طاها نگاه کن
اشک پدر بزرگ خودت را نگاه کن
 
غوغا شده درون دل پر خروش تو
گفته پدر اذان و اقامه به گوش تو
 
یاد از خدای لم یزلت می ‌کند حسن
با ذوق و شوق تا بغلت می‌ کند حسن
 
رویت لطیف چون گل سرخ محمّدی
دسـتار تو سیاه نه ” سبز زبرجدی ”
 
با جذبه ‌های خاصّ چشم سیاه تو
ما را طلسم کرده ، طلسم نگاه تو
 
سوگند بر علی که ولیّ دو عالم است
نام تو یا حسین همان اسم اعظم است
 
شک می ‌کند در این که تو باشی خدا ، حسین
هر دل که زنده می ‌شود از ذکر یا حسین
 
عمری ست گفته است به کرّات و باز هم
در مجلس سرور تو قلبم گرفته دم :
 
ای دل بگیر دامن سلطان اولیا
یعنی حسین بن علی شاه کربلا
97
0
موضوعولادت امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
گریزمدح امام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
شاعرمحمد قاسمی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت