صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری...

صبا تو که سحر از کوی ما گذر داری...
خبر ز گریه‌ی عشاق در سحر داری؟
 
به گردن تو فتاده همیشه زحمت من
ببر سلام مرا تا بقیع پیش حسن
 
بگو که ای شه بی کس! گدای دربه دری...
پیام داده به این آستان به خون جگری...
 
که قبر خاکی تو گرچه آتش دل‌هاست
غریب ماندن تو باطناً به گردن ماست...
 
مگر نه اینکه تو در قلب‌ها حرم داری
به قلب سینه زنان گنبد و علم داری
 
مگر قرار نشد کمتر اشتباه کنیم
برای خاطر عشق تو کم گناه کنیم
 
بکاء ما همه تبدیل بر تباکی شد
مزار تو به دل شیعه نیز خاکی شد
 
به جای تو، سوی آتش شتاب کردم من
به سهم خود حرمت را خراب کردم من
 
کریم هستی و عالم به تو بدهکارند
تو بی حرم شدی اما همه حرم دارند
 
حرم نداری نه! تو حرم نخواسته‌ای
ز روزگار خودت غیر غم نخواسته‌ای
 
بقیع سینه زن روضه‌های افلاکی‌ست
بقیع روضه‌ی مکشوف چادر خاکی‌ست
 
گلاب یعنی تو، اضطراب یعنی تو
و بعد فاطمه خانه خراب یعنی تو
 
زحلقه‌ی تو همان کودکی نگین افتاد
همینکه مادرتان پشت در زمین افتاد
 
به باغ عاطفه‌ها بی امان شرر می‌رفت 
به‌روی شاخه گلی، پای چل نفر‌ می‌رفت 
 
به کینه‌ی دلشان هیچ دست رد نزدند
دگر به هیچ زنی اینچنین لگد نزدند
 
امان ز غربت تو پای غم محک خوردی... 
تو قبل فاطمه در کوچه‌ها کتک خوردی...
77
0
موضوعشهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام)
گریزهجوم به خانه ، شهادت و حضرت محسن حضرت زهرا (سلام الله علیها) | ماجرای کوچه (فدک) حضرت زهرا (سلام الله علیها)
شاعرسید پوریا هاشمی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیروضه,واحد
زبانفارسی

حاج حسین سازور
حاج سید رضا نریمانی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت