سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد

سقا به آب، لب ز ادب آشنا نکرد
از آب پُرس از چه ز سقّا حیا نکرد
 
تجدید شد وضوی نماز امام عشق
بیهوده دستِ خویش به آب آشنا نکرد
 
تن چاک چاک دید و به بیداد، تن نداد
سر شد دو تا و قد برِ دونان، دو تا نکرد
 
«غیر از دمی که مشک به دندان گرفته بود
در عُمرِ خویش خندهٔ دندان‌نما نکرد»
 
دندان کند کمک، چو گره وا نشد ولی
دندان او هم آن گره‌ی بسته وا نکرد
 
معراج او به روی زمین شد ز پشت زین
همچون نَبی عروج به سوی سما نکرد
 
مسجود را ندیده سر از سجده برنداشت
حقِّ سجود عشق، چو او کس اَدا نکرد
8
0
موضوعتاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
گریز
شاعرعلی انسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادینامشخص
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت