دم مرگ است و دلم در هوسی افتاده

دم مرگ است و دلم در هوسی افتاده
کاین هوس در دل مشتاق بسی افتاده 
 
شربت جام شهادت چقدر شیرین است 
گویی اندر شکرستان مگسی افتاده 
 
ز من اینک که دهد مژده به مرغان چمن 
که برون مرغ دگر از قفسی افتاده 
 
پسر شیر خدا را که دهد عرضه که باز 
چاکرت زیر سم هر فرسی افتاده 
 
آخر ای دادرس خلق به فریادم رس 
که بهر دل شده‌ای دادرسی افتاده 
 
پای بگذار دمی بر سرم ای عیسی دم 
کار سرباز رهت با نفسی افتاده 
 
دل جودی و امید کرم شاه شهید 
چشم امید ز هر کس به کسی افتاده
6
0
موضوعتاسوعا (شهادت) حضرت اباالفضل العباس (علیه السلام)
گریز
شاعرعبدالجواد جودی خراسانی
قالبغزل
سبک پیشنهادیزبانحال
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت