- صفحه اصلی
- در کرب و بلای حسین بییار
در کرب و بلای حسین بییار
لینک
https://ayohalmazloom.com/p-346410
در کرب و بلای حسین بییار
چون گشت غریب و بیمددکار
بگرفت به کف علی اکبر
در دم پی یار پدر سر
لیلای ستمکش جگر خون
از خیمه خود دوید بیرون
بوسید رکاب توسنش را
بگرفت دو دست دامنش را
کای شعله شمع آرزویم
ای تازه جوان ماه رویم
قربان جمال بیمثالت
مادر چه بود مگر خیالت
شوری که تو را فتاده بر سر
پنهان مکن از من مکدر
با آن همه آشنایی تو
چون شد سبب جدایی تو؟
با آن همه درد و غم نصیبی
با این همه محنت و غریبی
خواهی ز من حزین شوی دور
تا از غم دوریات شوم کور
تو بر من خسته نور عینی
شمع شب ماتم حسینی
زین بیش مشو پی شکستم
ای تازه جوان مرو ز دستم
ترسم ز جدائیت چو مجنون
گردد وطنم به کوه و هامون
منمای به چشم خلق خوارم
چون طاقت دوریات ندارم
بنمای به حال من ترحم
سررشته عمر من شود گم
من بر سر آن به نامرادی
پوشم به تن تو رخت شادی
بینم ز برای دست بوست
در دست تو دست نوعروست
تو در پی آن که وقت پیری
دست من ناتوان بگیری
سازی بر دشمنان حقیرم
واندر کف شمر دستگیرم
تا هست رمق به جسم زارم
کی دست ز دامنت بدارم
آن تازه جوان به حال تشویش
گفتا به جواب مادر خویش
کی مادر غم رسیده من
لیلای ستم کشیده من
از ناله خود مکن کبابم
بین گردن کج ستاده بابم
زد غصه به شیشه دلم سنگ
گردیده دلم ز زندگی تنگ
بگذار که ناامید گردم
در راه پدر شهید گردم
مادر منما مرا ملامت
ترسم که به عرصه قیامت
چون جده من بتول عذرا
با آه و فغان و شور و غوغا
گردد به صباح روز محشر
حاضر به مقام عدل داور
جوید پی منصب شفاعت
از ما همه محضر شهادت
گوید به رکاب نور عینم
کرده است که یاری حسینم
خیل شهدا به محضر خویش
آرند به کف همه سر خویش
کلثوم به پیش دیده ناس
آرد به میان دو دست عباس
آن یک ز جگر کشد فغان را
آرد سر قاسم جوان را
یک سوی عروس با خروشش
آید به روی دیده گوشش
آرد به ببرش رباب مضطر
قنداقه پر ز خون اصغر
پرسد ز تو گر جناب زهرا
کای بیکس غم رسده لیلا
پس چیست نشان یاری تو
کو تحفه جان نثاری تو
اکبر که تو را مهین پسر بود
گویا ز حسین عزیزتر بود
بنهاد چرا به کربلایش
تنها و نکرد جان فدایش
امروز اگر دلت ملولست
بهتر ز خجالت بتول است
از گریه منه به پا کمندم
کن در صف حشر سر بلندش
کان روز به مثل دیگرانت
باشد سر اکبر ارمغانت
(صامت) ز غم علی اکبر
بر جان جهان فکندی آذر
رو سوی حکایت دیگر کن
خاکی دگر از عزا به سر کن
70
0
موضوعمصائب حضرت ام لیلا
گریزشهادت حضرت علی اکبر (علیه السلام)
شاعرمیرزا محمد باقر صامت بروجردی
قالبمثنوی
سبک پیشنهادیمناجات,نوحه
زبانفارسی
اشعار مرتبط با این شعر و مناسبت
باز از چه تیره چهرهی خورشید خاور است
موضوعحضرت ام لیلا
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام)
نونهال من بیا تا همچو گُل بویت کنم
موضوعحضرت ام لیلا
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام)
ساختی از کینه بی اکبر مرا داد ای فلک
موضوعحضرت ام لیلا
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام)
هیچ داغی از غم فرزند مشکل تر نباشد
موضوعحضرت ام لیلا
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام)
کاش آن زمان که نهب نمودند لشکرم
موضوعحضرت ام لیلا
کجایی ای علی اکبر جوان نوثمر من
موضوعحضرت ام لیلا
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام)
از شاهزاده اکبر ای باد نوبهاری
موضوعحضرت ام لیلا | حضرت علی اکبر (علیه السلام)
گریزامام حسین (علیه السلام) ، کربلا و کاروان
دل ناتوان لیلی ز غم تو میگدازد
موضوعحضرت ام لیلا | حضرت علی اکبر (علیه السلام)
ز فراق لالۀ روی تو سینه داغ دارد
موضوعحضرت ام لیلا | حضرت علی اکبر (علیه السلام)
لسان حال لیلای جگر خون
موضوعحضرت علی اکبر (علیه السلام) | حضرت علی اکبر (علیه السلام) | حضرت ام لیلا
صبا برو تا بکوی جانان
موضوعحضرت علی اکبر (علیه السلام) | حضرت علی اکبر (علیه السلام) | حضرت ام لیلا
بود هر گلی را بهار و خزانی
موضوعحضرت ام لیلا | حضرت علی اکبر (علیه السلام)
ز سویی دگر بانوی کاخ دین
موضوعحضرت ام لیلا
مر او را بر و چهره ی سیمگون
موضوعحضرت ام لیلا
چو از گفتگو گشت زینب خموش
موضوعحضرت ام لیلا
گریزحضرت علی اکبر (علیه السلام) | امام سجاد (علیه السلام)
مدام.مرغ دلم .همچو نی . نوا دارد
موضوعحضرت ام لیلا | حضرت علی اکبر (علیه السلام)